امسال، سینمای آلمان و بهترین اثر کوتاه انیمیشن
در حالی که بسیاری از استودیوهای انیمیشن، با در اختیار داشتن، نیروی کار عظیم و بودجهی زیاد، سعی میکنند تا به عقیدهی خودشان، بهترین انیمیشن سال را بسازند، از یک اتاق کوچک، با تعداد محدودی رایانه و نیروی کار کم، ولی مشتاق، گه گاهی، آثار انیمیشن کوتاهی پا به حیات میگذارند که همگان را به حیرت وا میدارد.
نمونه ای از این آثار که امسال، توجه زیادی را به خود جذب نموده، انیمیشن کوتاهی از کشور آلمان با نام “اسقاطی دان” یا “Junkyard” است،این انیمیشن با حضور در جشنوارهی Annecy، مخاطبین فراوانی را به سمت خود کشانیده است.
Junkyard، انیمیشن هفده دقیقهای، اثر Hisko Hulsing که نیز برندهٔ دریافت جایزهی بهترین داستان درام از جشنواره انیمیشن اتاوا شد، داستان دوستی میان شخصیتهایی جوان است که استفاده از مواد مخدّر، رفاقتشان را به تیرگی و نیستی میکشاند. به عقیده شاهدین اثر، این داستانی نیست که دیزنی یا پیکسار هیچ وقت میلی به نمایشش داشته باشند.
Hulsing که در سال ۲۰۰۳، کارگردانی انیمیشن Seventeen را در کارنامه ی خود دارد، انگیزهٔ ساخت انیمیشن را از رجوع به گذشتهٔ خود میداند.
“بدون تردید، داستانهای غم انگیزه زیادی از دوستی هایی که به تیرگی و نابودی ختم میشوند در تاریخ رخ داده. دوستانی که به خاطر رفتارشان، ترکشان میکنیم و روزی، همان آدم رو میبینید که از بین رفته. و این نبودی کاملاً قابل پیش بینی بوده. این گونه داستانها را با تجربیات خودم از دوران نوجوانی و حوادثی که شخصا تجربه کردم، در آمیختم و حاصلاش، این داستان شد که شدیدا با باورها و نظریات من در هم آمیخته است.”
بر گرفته شده از نقاشیهای آلمان که با دقت و ظرافتی برابر با پشت زمینههای انیمیشنهای دیزنی رقابت میکند، Hulsing به همراه تیم اجرایی، از ۲۰۰۷، شروع به ساخت این انیمیشن نمودند. مراحل مقدماتی طراحی و ساخت شخصیتها، آنطور که خود کارگردان تعریف میکند، بسیار پیچیده و حائز اهمیت بودند. قسمت سر کارکترها در سنین مختلفشان، با خمیر ساخته شد و در مرحلهٔ انیمیشن، از بازیگران واقعیی برای اجرای نقشها بهره جسته شده است. سکانسهای گرفته شده توسط دوربین، بعدا توسط قلم دیجیتال، روتوسکوپی میشده و در برخی موارد، حرکات را اغراق آمیزتر میکشیدند.
ساختههای دیگر مانند ماشینها و قطار با کمک تکنولوژی سه بعدی تهیه شدند. جلوههای ویژه از جمله آب و آتش، همگی به سبک دو بعدی و روی کاغذ کشیده شدهاند. ۱۳۰ پشتزمینه توسط Hulsing طراحی و به اجرا در آمده و سایه گذاریها، با تکنیک آب رنگ و با قلم دیجیتال بودهاند.
از جمله نکته جالب دیگر این فیلم، موزیک فیلم است که تمامی ۱۸ قطعه توسط خود Hulsing به نگارش در آمدهاند.
” فیلم واقعا پیچیدهای بود و سعی کردم در تمام مراحل تکنیکیاش، بیشترین دقت رو به خرج بدم. خیلی ناامید کننده میبود اگر که فقط بعد از تماشای فیلم، تنها یه تشکر، عکس العمل مردم میبود. همهٔ سعیام بر این بود خیلی عمیق تر از اینها، بیننده رو در عمق فیلم فرو ببرم تا قلباً از این تجربه اظهار نظر کنند.”
چه جلب! خیلی راحت برای انتقاد، تنه به تنه دیزنی می زنند و می گویند که این نوع فیلمنامه ها، توی دیزنی جایی ندارد.
بسیار جالبه، دیزنی شناسند و ما هم بایستی یاد بگیریم. شاید اگر انیمیشنی با این محتوا در ایران ساخته بشه، بعضی از بی سوادها، بگویند که چی چی درست کردند بابا. ولی میبینیم آدمهایی در غرب هم به دیدگاه های انسانی ارجحیت و ارزش قائلند تا فقط به دیدگاههای هیجان انگیز و عاشقانه و… که هالیوود و سینمای سلطه به آن مخصوصا می پردازند.
البته ناگفته نماند که هالیوود واقعا در هر زمینه ای کار کرده، ولی نه برای انسانیت که برای کنترل افکار این کار را کرده.
ممنونم مهبد جان.