مصاحبه با هنرمند صاحبسبک: کویاموری koyamori
مشخصات هنرمند
نام: کویاموری
مکان: کانادا
هنرمندان محبوب: آیریس وَن هِرپِن ، توو یانسون ، ایتو جونجی، فوکایا کائورو و ایگاراشی میکییو
نوع کار : آبرنگ
نشانی سایت: www.koyamori.ca
پدر و مادرش در ژاپن افراد مستقر شدند « من شامهای بزرگ خانوادگی، تماشای تلویزیون با یکدیگر و کیسه آبنبات زنجبیلی پدربزرگم را به خاطر میآورم. من در ژاپن در مورویاما و اُگوس( استان سایتاما) زندگی میکردم. آنجا منطقهای کوهستانی و پر از مناظر طبیعی بود، برای همین اغلب من و دوستانم با دوچرخه به آبشارهای اطراف میرفتیم و تخم خرچنگ و تخم قورباغه جمع میکردیم. » نخستین زمینه کارهای این هنرمند یعنی تأثیر و الهامات عمیق از طبیعت در کار و زندگی کویاموری از همینجا به وجود میآید. این تأثیر در زندهترین خاطرات کودکی وی، تقریباً در تمام خطوط اصلی و طبیعی هنرش ، حتی در نام مستعاری که برای خود انتخاب کرده، دیده میشود. این هنرمند که ترجیح میدهد هنگام تبلیغ کارهایش از نام اصلی خود استفاده نکند و هیچ عکسی هم از خود منتشر نکند، توضیح میدهد که ،« کویاموری به معنی نوعی مارمولک کوچک است.»
حتی نه در حد یک سرگرمی
کویاموری میگوید، « شاید برای یک هنرمند حرفهای عجیب باشد، زمانی که بچه بودم ، با اینکه هنر همیشه اطرافم وجود داشت، اما بیشتر شبیه کارهایی بود که حتی در حد یک سرگرمی هم نبود. در مدارس ابتدایی در ژاپن هنر خیلی مورد تشویق و توجه قرار میگیرد، ما کلاسهایی با انواع فعالیتها مانند آبرنگ، حکاکی روی چوب، سفالگری و خوشنویسی داشتیم ، اما من طراحی را در تورنتو، زمانی که کلاس دهم بودم و در اوقات شخصی خودم شروع کردم. »
پیش از آنکه به سوی هنر بازگردد، علائق تحصیلی و دانشگاهی کویاموری سمت و سوی دیگری داشت. این هنرمند ابتدا تحت تأثیر حرفه مادرش که یک دانشمند بود، ناخودآگاه به تحصیل روانشناسی و زیستشناسی پرداخت و پس از آن مسیر خود را به سمت طراحی گرافیک تغییر داد. کویاموری اذعان میکند ، « من به روانشناسی رفتارهای انسان و علوم طبیعی علاقه داشتم ، اما در حقیقت بزرگترین ایده و انگیزهی من این بود که در آینده شغل و درآمد پایداری داشته باشم. در زمان انتخاب دانشگاه، فقط دو سال بود که بهطور منظم نقاشی میکشیدم و از ظرفیتهای شغلی رشته هنر اطلاعی نداشتم، کسی را هم در دنیای هنر نمیشناختم.»
عدم اعتماد به تواناییهایم سالها مرا از دنبال کردن هنر به عنوان یک حرفه بازداشت.
پر کردن تمام فضاها
کویاموری شرح میدهد که چرا دوست دارد که تا بیشترین حد ممکن از فضاهای موجود در آثارش استفاده کند، « وقتی یک نقاشی را شروع میکنم، به این فکر میکنم که چگونه موضوعی که قرار است رویش کار کنم، به بهترین شکل ممکن ارائه کنم. نقاشیها معمولاً از یک طراحی ساده و خام آغاز میشود، در این مورد ، ایدهی کار یک گل انگلی بود که شیره حیاتی میزبانش را میمکد. من میخواستم تعداد زیادی از این موجودات در سراسر نقاشی داشته باشم و چون هر دوی این موجودات از موجودات طبیعی آن منطقه بودند، پس محیطی که در آن قرار داشتند ، نسبتاً ساده بود. کانون اصلی تصویر ، یک انسان تنهاست که موجودات متعدد با چنگالهایشان احاطهاش کردهاند.
حال که ایده اصلی در ذهنم شکل گرفته، کار طراحی اولیه را با یک مداد صورتی شروع میکنم .(مداد صورتی به راحتی پاک و در آبرنگ محو میشود ، برای همین به نظرم خطوط طرح در مقایسه با زغال کمتر باعث حواسپرتی میشوند.) دوست دارم موقع کشیدن طرح اولیه فضای کافی بین اجزای اصلی کار بگذارم. اگر بخشهایی از کار به خاطر خالیبودن قدری نامتعادل به نظر برسد، بعداً جزئیات دیگری به آن اضافه میکنم.
وقتی طرح صورتیpink sketch اولیه کامل شد، نوبت به نقاشی میرسد، اما بیشتر ترکیببندی تصویر تمام شده است. من دوست دارم که در یک نقاشی شلوغ با شکلهای مختلف، هر شکل نسبتاً ساده و دستنخورده باقی بماند، به همین خاطر معمولاً اشکال با یکدیگر مخلوط نمیشوند. اغلب ترجیح میدهم که آنها را با خطوط پررنگتر و یا با رنگهای متضاد در پسزمینه مشخص کنم. ممکن است به صلاحدید خودم تصمیم بگیرم که جزئیاتی را به هر شکل اضافه کنم، اما این جزئیات هر قدر کمتر باشد، بهتر است ، زیرا این جزئیات میتوانند آن شکل را به یک شکل گیجکننده تبدیل کنند. »
کویاموری بلافاصله پس از فارغالتحصیلی ، کاری در کالج معلمان پیدا کرد، اما میگوید ،« که در نهایت این کار را نکردم. پس از آن متقاضی تحصیل در رشته طراحی گرافیک شدم، چون دریافتم که این رشته بیشتر امکان ابراز تواناییهای هنری دارد و چشماندازهای شغلی مطمئنتری برایم فراهم میکند. واقعیت اینست که حقیقتاً به تواناییهایم برای داشتن یک حرفه هنری اطمینان نداشتم. اما احساس میکنم که آن تجربهها مهارتهای طراحی و همچنین اطلاعات زیادی به من داده است که میتوانم از آنها الهام بگیرم ، پس از این کار پشیمان نیستم. »
عدم پیشرفت
شاید دومین زمینه و موضوع کلی آثار کویاموری توجه و علاقه بسیار او به روان انسان باشد _ نه فقط به لحاظ علمی بلکه از این لحاظ که چگونه میتوان نقاط قوت و ضعف ذهن انسان را در عمل نشان داد. « به نظر من مغز انسان و اینکه چگونه دید ما را نسبت به جهان شکل میدهد و چگونه تغییرات کوچک در شناختمان میتواند تغییرات چشمگیری در رفتارمان ایجاد کند، خیلی جالب و جذاب هستند.»
اما گاهی این افکار و احساسات مزاحم میتوانند باعث ایجاد رفتارهای منفی شوند. او اعتراف میکند،«عدم اعتماد به تواناییهایم سالها مرا از دنبال کردن هنر به عنوان یک حرفه بازداشت. فکر میکنم چون هنر تا این حد به قلب و وجودم نزدیک بود، سعی کردم راههای دیگری که میتوانستم در آنها موفق شوم ، پیدا کنم تا مجبور نشوم در کاری که واقعاً برایم مهم بود ، شکست بخورم….. من خیلی به خودم سخت میگیرم و خودم را مورد نقد قرار میدهم و این چیزیست که سعی کردهام در سالهای اخیر تغییرش دهم. »
این ترکیب موضوعی ذهن انسان و طبیعت باشکوه در جایجای آثار هنری او دیده میشود. در آثار او استفاده رویاگونه از رنگ، جریانی از تصورات آگاهانه ذهن که تمام قسمتهای کاغذ را پر کرده و اغلب یک انسان تنها و منزوی در قابی از یک جهان بزرگتر پر از شگفتی قرار میگیرد، دیده میشوند.
روند شروع نقاشی تقریباً یکسان است. او میگوید، « هر گاه احساس خلاقیت و ذوق هنری دارم، مینشینم و طرحهای متعددی از ایدهای که در ذهن دارم در دفترم میکشم تا بعداً از آنها استفاده کنم. هرگاه حس کنم که میخواهم ایدهی خاصی را دنبال کنم، به این فکر میکنم که با استفاده از چه ابزاری میتوانم آن را به بهترین شکل به تصویر بکشم. پس از آن به سادگی با مداد صورتی شروع به کشیدن طرح اولیه میکنم، قسمتهای اضافه و نامرتب را پاک میکنم و نقاشی یا رنگآمیزی را شروع میکنم. معمولاً هر بار فقط روی یک نقاشی کار میکنم و اگر کار یک اثر کامل باشد، معمولاً حدود یک تا دو روز طول میکشد تا تمام شود.»
این مطلب 0 دیدگاه دارد.