ساخت انیمیشن از لحظه ابراز شادمانی از کشف یک واقعه جدید درتاریخ
موزه هنرهای زیبای بوستون از استودیو Zedem Media خواست تا یک روز از زندگی سفالگری از یونان باستان را که گلدان مشهور و بسیار کمیاب 2500ساله اش با پیکرههای سرخرنگ مسیر تاریخ را تغییر داده است، به صورت انیمیشن دربیاورد.
مایکل کالوپایدیس ( Michael Kalopaidis) و تیمش در استودیو Zedem Media در قبرس برای ساختن یک فیلم 4.5 دقیقهای برای موزه هنرهای زیبا در بوستون، ماساچوست ، یک سال وقت صرف کردند. این موزه یک گلدان یونانی بسیار کمیاب را در خود جای داده که قدمتی دوهزارو پانصدساله دارد. چه چیزی این گلدان را تا این حد کمیاب کرده است؟ به جای آنکه این پیکرهها مانند همیشه به رنگ سیاه باشند، یک استاد سفالگر آتنی با خود اندیشید که: « چرا آنها را با رنگ سرخ به تصویر نکشم؟» . وی کاری کرد که تا آن زمان هیچکس انجام نداده بود و بدینترتیب یک میراث گرانبها به وجود آورد. این گلدان تصویر هرکول را در حال تعقیب یک گاو نر برای قربانی نشان میدهد و تنها یکی از 55 قطعه شناختهشده در جهان امروز است که پیکره و تزئینات سرخرنگ در زمینه سیاهرنگ دارد.
آلکسیا رویدر (Alexia Roider,)، مدیر بخش خلاقیت استودیو Zedem Media میگوید: « آن روز واقعهای غیرعادی رخ داد که سبب شد مسیر تاریخ تغییر کند.» . این سفالگر با افزودن مواد مختلف به خاک رس و تنظیم دمای داخل کوره رنگ و جلوه نقاشی را تغییر داد. رویدر در ادامه توضیح میدهد: « این روش تکنیک بسیار پیچیدهی در ساخت سرامیک است و رنگهای زنده روی کار تا به امروز همچنان باقی ماندهاند. دود داخل کوره رنگ کار را سیاه میکند و افزایش دما باعث سرخرنگ شدن آن میشود. امروزه تکنیکهای متعدد و پیشرفتهای برای این کار وجود دارد ولی آنها در آن زمان این کار را فقط با آتش و هیزم انجام دادهاند. » هیچکس نام دقیق این سفالگر را نمیداند ، اما برخی عقیده دارند که نام وی آندوسیدس( Andocides) بوده است.
موزه بوستون دارای یکی از بهترین مجموعههای هنر یونانی و رومی در جهان است. برای آنکه بازدیدکنندگان از این موزه درک بهتری از زندگی در یونان و روم باستان داشته باشند، موزه بوستون بیشازپیش به استفاده از فناوریهای نوین روی آورده است.
در طی 8 سال گذشته استودیو Zedem Media انیمیشنهایی برای TED Talk، یک سازمان رسانهای آمریکایی که گفتگوهای ویدیویی آنلاین و رایگان توسط سخنرانان متخصص در زمینه آموزش، تجارت، علم، فناوری و خلاقیت به اشتراک میگذارد، ساخته است. موزه هنرهای زیبا با مشاهده کارهایی که Zedem در ویدیوهای TED Talk ساخته بود، به این فکر افتادند که این شیوه راه خوبی برای تجسم ماجرای ساخت این گلدان کمیاب است.
فیلم کوتاه جدید استودیو Zedem، پیکرههای سرخرنگ ( Figures in Red)، یک روز از زندگی آندوسیدس، استاد سفالگر آتنی و لحظه کشف تاریخیاش را که مسیر تاریخ هنر را تغییر داد، به تصویر میکشد. کالوپایدیس میگوید که ابتدا موزه ایدهای آموزشی مانند ویدیوهای TED Talk را در نظر داشت، اما Zedem پیشنهاد کرد کار رواییتر و شخصیتمحورتر باشد. بخشی از هدف این استودیو آن بود که این فیلم برای تمام بازدیدکنندگان موزه از جمله کودکان قابلدرک باشد. آنها میخواستند سبب ایجاد توجه و علاقهای نسبت به تاریخ روم و یونان باستان شوند که سطحی فراتر از جنگها و گلادیاتورها داشته باشد.
مدیران موزه اصرار داشتند که تمام عناصر و اجزای فیلم دقیق و صحیح باشد، اما در نهایت این آزادی خلاقانه را به انیماتورها دادند که فیلمی با نقاشیهای دستی خود بسازند و طنز و عناصر انسانی مانند حالات چهره را نیز به آن اضافه کنند.
تیم تولید فیلم از 23 نفر تشکیل شده بود ، 13 نفر از استودیو Zedem Media و 10 نفر از موزه که برای آنکه محتوای آموزشی / واقعی فیلم نیز صحیح باشد نقش مشورتی بسیار مهم و حیاتی در روند ساخت فیلم ایفا کردند.
کالوپایدیس میگوید اینکه وی اهل قبرس است ، اهل کشوری که پیوندهای نزدیکی با یونان دارد، سبب شد که این پروژه معنای خاصی برای وی و کل اعضای تیمش داشته باشد. وی همچنین گفت که هدف آنها ساخت فیلمی مبتنی بر روایت و داستانگویی و شخصیت محور بوده که نشان دهد که این گلدانهای کمیاب آتنی چگونه ساخته شدهاند. این استودیو به وسیله انیمیشنهای سنتی فریمبهفریم به آندوسیدس حیات بخشید و بینندگان را با این گذشته باستانی پیوند داد تا آنها را در درک و تقدیر از هنر عظیمی که در ساخت این گلدانها به کار رفته، یاری کند.
این استودیو بر این باور بود که این کار داستان فوقالعادهای برای گفتن دارد و این انیمیشن در صورتیکه با روایت داستانی خلاقانهای ترکیب شود، مخاطبان با هر سنی را با خود همراه میسازد. به گفته رویدر، کارگردان فیلم، جورجیا نیکولائو ( Georgia Nicolaou)، نویسنده فیلمنامه فیلم، متن فیلمنامه را چندین بار بازنویسی کرد تا در نهایت تعادل روایی مناسبی برای آن پیدا کرد.
درست مانند تمام فیلمهای انیمیشن ابتدا متن فیلمنامه و بخش کارگردانی هنری کار و سپس استوری بورد مشخص و قطعی شد . سپس این انیمیشن با روش سنتی نقاشی با دست و تکنیک انیمیشن فریمبهفریم ( 12 طرح برای هر یک ثانیه از انیمیشن) آماده شد . ابتدا نسخه اصلی انیمیشن به صورت انیمیشن خامی که زمانبندی کار و ژستهای کلیدی و اصلی شخصیتها را نشان میدهد، ساخته شد. سپس فریمهای میانی (یعنی طرحهای لازم برای مابین حالتهای اصلی و کلیدی) را ساختند و در نهایت مهیای این شدند که ژستهای طراحیشده خام را با خطوط واضح و مشخص دوباره ترسیم کنند.
مراحل بعدی کار عبارت بود از رنگآمیزی هر فریم، افزودن بافت و جلوههای بصری مانند ذرات گرد و غبار و افکتهای نوری و در نهایت ساخت طراحی صدا با استفاده از جلوههای صوتی و صداهای محیطی که در پسزمینه کار شنیده میشوند. پس از آن نوبت به موضوع مهم یافتن صداپیشگان مناسب برای کار رسید.
اجرای فنی کار بزرگترین مشکل موجود بود – این استودیو پیشازآن هیچ فیلم انیمیشن بلند و طراحیشدهبا دستی را تولید نکرده بود. با وجود اینکه حدود 6 ماه برای تکمیل انیمیشن فرصت داشتند، انجام کار در این مهلت تعیینشده بزرگترین مشکل بود، زیرا اگر لازم باشد که خیلی سریع یک تیم ، بخصوص از افراد با تجربه و ماهر، جمع کنید، در قبرس و یونان افراد مستعد زیادی برای این کار در اختیار ندارید. مایکل میگوید:« به همین دلیل است که ما در استودیوی خودمان همیشه بر روی فارغالتحصیلان جوانی که به نظرمان پتانسیل مناسب را دارند ، سرمایهگذاری میکنیم تا با آموزش و راهنمایی مهارتها و استعدادهایشان را افزایش دهند. »
مجموع بودجه این پروژه 50000 یورو بود که شامل مبلغ نقدی پرداختشده از سوی موزه و مشارکت غیرنقدی استودیو میشد. کالوپایدیس میگوید:« بودجه اولیهای که باید با آن کار میکردیم ، آنقدرها نبود و به ما اجازه نمیداد که نتیجه دلخواهمان را به دست بیاوریم. به عنوان تهیهکننده و مالک استودیو ، تصمیمم بر آن بود که این پروژه یک کار مهم و ارزشیست و علاوه بر بودجه اختصاصیافته به آن ، باید به صورت رایگان و بدون دریافتوجه هم بر روی آن کار کنیم. واقعاً معتقدم که این فیلم یک فرصت عالی برای اثبات یک موضوع و نه فقط برای تولید یک محتوای آموزشی برای یک موزه است. موضوع مهمتر آن بود که من و تیمم می خواستیم ثابت کنیم که یک استودیوی کوچک در قبرس هم میتواند چنین محتوایی در سطح جهانی تولید کند. »
هر روزه موزههای بیشتری در جهان برای جذب بیشتر بازدیدکنندگان و افزایش میزان تجربه و شناخت آنها به استفاده از فناوریهای مدرن روی میآورند و برای دستیابی به این هدف ، علاوه بر انیمیشن از واقعیت افزوده، گرافیک کامپیوتری، مدلسازی کامپیوتری سهبعدی و طراحی صدا استفاده میکنند. به طور مثال ، انستیتو فرانکلین در فیلادلفیا در سال 2016 مجموعهای از تجربیات واقعیت مجازی ( VR) را راهاندازی کرد. بازدیدکنندگان میتوانند با استفاده از واقعیت مجازی به عمیقترین بخشهای اقیانوس سفر کنند ، به نقاط دوردست فضا بروند و یا به سفر در داخل بدن انسان بپردازند. در سال 2018 گالری ملی پراگ یک تجربه واقعیت مجازی ایجاد کرد که این امکان را برای بازدیدکنندگان نابینا و کمبینا فراهم میکرد که بتوانند برخی از معروفترین مجسمههای موزه مانند مجسمه نفرتیتی و مجسمه داوود اثر میکلآنژ را لمس کنند.
هرچند این ابزارها همانهایی هستند که فیلمسازان در همهجای دنیا از آنها استفاده میکنند، اما برآورده کردن نیازهای بسیار خاص موزهها برای آنکه مطالب انیمیشن کاملاً واقعی باشد، نیاز به درک ویژهای از آنچه که باید به تصویر کشیده شود، دارد. امروزه بسیاری از موزههای بزرگتر تیم دیجیتال داخلی مخصوص به خود دارند و من معتقدم در آیندهای نهچندان دور آموزشگاههای انیمیشن یک دوره اختصاصی برای آموزش فیلمنامهنویسی و فناوری برای موزهها برگزار خواهند کرد و این رشته به یک رشته تخصصی در صنعت انیمیشن تبدیل خواهد شد.
استودیو Zedem Media که محل آن در لارناکا در کشور قبرس است، در سال 2008 توسط کالوپایدیس تأسیس شد. این استودیو بزرگترین و قدیمیترین استودیوی فعال در این جزیره است که 10 کارمند تماموقت دارد. این استودیو در کنار ساخت بیشاز 2000 ویدیوی تبلیغاتی و آموزشی برای مشتریان، دست به ساخت پروژههای داخلی مانند انیمیشن کوتاه The Parrot Lady ، که به تازگی جایزه انیمیشن کوتاه را نیز کسب کرده، نیز زده است. این فیلم یک اثر دوستداشتنیست که از داستان واقعی یک زن مسن الهام گرفته که ترجیح میدهد با طوطیهایش در خیابانهای لارناکا زندگی کند تا اینکه به تنهایی در خانه بمیرد.
جناب میرامید خیلی عالی بود و انگیزه بخش