پادکست انیمیشن: کارگردانی در دیزنی قسمت چهار

رسیدیم به اپیزودِ هشتادم! بدو بدو این اپیزود رو از دست نده!
از اونجایی که آب خودش به تنهایی موفق نشده بود، در سال ۱۹۴۰ (سال 1318) با کمکهای اولیهی دوستش، بن شارپستین، دوباره به دیزنی برگشت. بن که معمولاً آدم خیلی جدی و رسمیای بود، توی یادداشتی که برای والت فرستاد، حمایت خودش رو به شکلی پرانرژی و مثبت نشون داد — طوری که شاید برای بعضیها توی استودیو غیرمنتظره بوده باشه.

… ” منم مثل تو فکر میکنم که آب واقعاً تو کارهایی که مربوط به جلوههاست یه جورایی نابغهست. همچنین همیشه فکر میکردم که آب — جدا از اینکه واقعاً آدم حسابی و دوستداشتنیایه — یه زمانی واقعاً به این مجموعه کمک بزرگی کرده. و خب… من شخصاً خیلی ازش خوشم میاد و واقعاً خوشحال میشم اگه دوباره به یه شکلی ازش استفاده بشه.”
والت هم موافقت کرد و به بن اجازه داد که دوباره یوب رو استخدام کنه. یوب حداقل یکی از فیلمهای آموزشی جنگ جهانی دوم رو کارگردانی کرد و حتی یه مقدار انیمیشن هم توی استودیو انجام داد، اما تأثیر موندگارش توی صنعت سینما بیشتر از طریق نوآوریهای فنیاش بود، مخصوصاً در زمینهی جلوههای ویژهی تصویری. اون برای این کارها جایزهی اسکار و افتخارات دیگهای هم گرفت. آب در سال (شمسی1349)۱۹۷۱ از دنیا رفت و بعدها در سال ۱۹۷۸ جایزهی وینزر مککی و در سال ۱۹۸۹ جایزهی Disney Legends رو دریافت کرد.
-
چطور دو شخصیت کاملاً متفاوت مثل والت دیزنی و یوب آیورکس تونستن با هم همکاری کنن — و چرا این همکاری در نهایت فروپاشید؟
-
آیا موفقیت در انیمیشن بیشتر به نبوغ هنری بستگی داره یا به توانایی در سازماندهی و رهبری یک تیم؟
-
با وجود مخالفت اولیه، چطور «استوریبورد» به یکی از مهمترین ابزارهای تولید انیمیشن تبدیل شد — و چه نقشی در قدرت گرفتن کارگردانها داشت؟
-
چطور برت گیلت با سبک پرشور و بیپرواش تونست جریان تولید انیمیشنهای دیزنی رو متحول کنه — و چرا همه یا عاشقش بودن یا طاقت تحملش رو نداشتن؟
-
در حالی که یوب آیورکس در بازگشت به دیزنی بیشتر به بخش فنی رفت، آیا میشه گفت جایگاه کارگردان خلاق در دیزنی، دیگه فقط مخصوص آدمهایی مثل برت گیلت شده بود؟
این مطلب 0 دیدگاه دارد.