چگونه انیمیشن بائو Bao توسط نخستین زن کارگردان در پیکسار ساخته شد
نخستین انیمیشن کوتاه پیکسار که توسط یک زن کارگردانی شده، تنهایی، فقدان و جادوی دامپلینگها رو کاوش میکنه.
یک مادر چینییه تنها که از سندرم آشیانهی خالی رنج میبره یک شانس دوباره برای مادر شدن پیدا میکنه وقتی که یکی از دامپلینگهایی که پخته بود در انیمیشن کوتاهی از دیزنی و پیکسار به نام “بائو Bao” زنده میشه. این فیلم که توسط دومی شی Domee shi کارگردانی شده همراه با شگفتانگیزان ۲ روی پردهی سینماهاست.
خانم Shi که در انیمیشنهایی از قبیل Inside out, The good dinosaur و toy story4 کار کرده. ایشون ایدهی انیمیشن بائو رو از روشهای تربیتی که از کودکی در خانوادهی کانادایی-چینی خودش در تورنتو و در محلهی چینیها دیده بوده رسم کرده. او میگه که بائوbao در فرهنگ چین دو معنی داره: اولیش به معنای dumpling هست، اما به طور دیگه هم گفته میشه که معنیش هست: “جواهر” یا “چیزی باارزش.”
خانم شی میگه: “از وقتی که کوچیک بودم، مامانم همیشه باهام مثل یک دامپلینگ کرانبها رفتار میکرد، همیشه حواسش بهم بود، این که امنیتم برقراره، مطمئن میشد که از تحصیلات خوبی برخوردار باشم و به دانشگاه خوب رفته باشم. وقتی که در حال رشد بودم، همیشه برام دامپلینگها رو از صفر شروع میکرد به پختن. غذا چیزی بود که مادرم از طریقش عشقش رو بروز میداد، و ما همیشه این ارتباط خاص رو باهم داشتیم تا آخرهفتهها، تعطیلات و سال نوی چینی باهم دامپلینگ درست کنیم.
خانم شیShi نخستین کارگردان زن در پیکسار هست که با یه انیمیشن کوتاه سروکله زده. ایشون به محض تموم کردن مدرسه کار توی پیکسار رو شروع کرده و بعد از دو سال که تو انیمیشن inside out به عنوان story artist مشغول بود، تنش خارید و میخواست یه انیمیشن رو خودش درست کنه. در واقع ایشون میخواسته این انیمیشن رو در زمانهای آزادی که داره درست کنه، اما بعد به صورت غیرمنتظره بازخوردهای خیلی خوبی میگیره و تصمیم میگیره تا ایده رو به پیکسار ببره، که به صورت داخلی سیستمِ development حرفهای دارند که به کارکنان این اجازه رو میده تا ایدههاشون رو برای انیمیشنهای کوتاه رو مطرح بکنن.
خانم شی میگه: “من درواقع ایده رو با پیت داکتر Pete doctor کارگردان inside out مطرح کردم تا فقط یه بازخورد بگیرم، اما عکسالعملش خیلی مثبت بود – ایشون منو تشویق کرد تا با حمایت و بازخوردهای خودش، ایده رو به استودیو توضیح بدم که بائو چراغ سبز دریافت کرد و شد انیمیشن کوتاه بعدی پیکسار در سال ۲۰۱۵٫ من نمیتونستم باور کنم که اونها ایدهی من رو انتخاب کرده بودند. خیلی فوقالعاده بود.”
تهیه کننده خانم بِکی نِیمَن Becky Neiman توضیح داد که برنامهی انیمیشنهای کوتاه در پیکسار جایی هست که تکنولوژیهای تازه رو امتحان میکنیم، همچنین جایی هست که موقعیتهای رهبری رو محول میکنیم که بائو هم از این قضیه مستثنی نبود. این نه تنها اولین بار بود که خانم شی کارگردانی میکرد، بلکه اولین تجربهی تهیهکنندگی خانم نیمن و خانم رونا لیو Rona Liu به عنوان طراح تولید هم بود.
خانم شی یادش میاد که: “بعد از اینکه چراغ سبز رو دریافت کردم، واقعا شروع کردم به شیرجه زدن عمیق در داستان… من همیشه میدونستم که میخواستم یه داستان در مورد مادری تنها در خانهاش نقل کنم که وارد این خیالِ دامپلینگ میشه تا برای اینکه بتونه دوری پسر واقعیش رو تحمل کنه. هستهی اصلی اون داستان همیشه یکی بود، اما در نسخههای اولیهی داستان، شخصیتهای بیشتری داشتم.”
ایشون در مورد طراحی Beat Boardها هم توضیح داد. تصاویر تکی که نقاطِ مهم در داستان رو به تصویر میکشه تا کمک کنه داستان رو بهبود بده تا بتونه سرعت و ریتم کل فیلم رو درک کنه.
بعدش، همچنان که به سمتِ استوریبورد پیش میرفت، اونها رو به خانم Katherine Ringgold تدوینگر ارسال میکرد. “ما باهم توی دفتر تیره و تاریک ایشون کار میکردیم تا استوریبوردها رو به همراه موسیقی و افکتهای صوتی اولیه تدوینکنیم تا ایدهای خام از فیلم رو بهمون بده که بهش میگن Story reel. به نوعی نقشهای هست برای دیدن اینکه فیلم در نهایت چطور خواهد بود.”
طبق گفتهی خانم شی؛ استوری ریلها خیلی کمک میکنند تا اون تصویر بزرگ و چشمانداز رو ببینیم و بازخوردها رو دریافت کنیم در مورد اینکه چه چیزهایی کار میکنند و چه چیزهایی نه.
“بعد از اینکه ایدهی اولیه از اینکه فیلم کوتاه قرار هست چطور باشه رو داریم، میریم سراغ دپارتمانهای مختلف در طول خط تولید، لیآوت و انیمیشن.” او اضافه میکنه: “مخصوصا انیمیشن خیلی توی بائو مهم بود، چون واقعا مرحلهای هست که این کاراکترها زنده میش.”
خانم shi گزارش داد همچنان که مشغول جمعآوری رفرنسها برای استایل انیمیشن بود تا اونها رو به سوپروایزر انیمیشن uan Carlos Navarro تحویل بده، مخصوصا تحت تاثیر انیمیشن My Neighbors the Yamadas بود. “اون ظاهر خمیری کاراکترها رو دوست داشتم و اینکه چقدر حالات صورتشون فشردهشده بود. ما الهامات خودمون رو اغلب از انیمیشنهای دوبعدی طراحی کردیم که تو انیمیشن سهبعدی تبدیل به چالش میشدند چون کلهی کاراکترها خیلی بزرگ بود و پایینتنهی اغراقآمیز داشتند.”
اما، خانم شی میگه، همچنان که اینها وارد مرحلهی انیمیشن میشدند، به زودی متوجه شدند که برخی از حالتها که تو انیمیشن ۲D خیلی خوب کار میکردند توی ۳D اصلا خوب نمیشدند. “سهبعدی یک رسانهی منحصر به خودش هست، عناصر دیزاینی که ممکن هست رو کاغذ خوب به نظر بیان، وقتی که تبدیل به اشکالِ ۳D میشن کاملا غریب و ناهماهنگ میشن. حدقهی چشمهای کارتونی اینطور به نظر میان که از کلهی کاراکترها بیرون زده. و ما واقعا باید همکاری نزدیک با مدلسازها و انیماتورها داشتیم تا بتونیم اون عناصر دیزاین رو به فرمهای سهبعدی تبدیل کنیم. اما درنهایت تونستیم به ویژوال استایلی دست پیدا کنیم که عناصر گرافیک دوبعدی رو به صورت کاملا موفق با ۳D ترکیب کرده.”
خانم لیو به عنوان طراح تولید هم میگه: “به عنوان مهاجر چینی که به آمریکا اومده ارتباط خاصی با داستان داشته.”
خانم لیو Liu میگه: “دامپلینگ کاراکتر اصلی ما هست، و اون دارای طیف وسیعی از شخصیتهاست. طرح کاراکتر روی کاغذ خیلی خوب بود و میخواستیم هرچه سریعتر مجسمهاش رو بسازیم، تا ببینیم اون دلبری کاراکتر چطور توی فضای سهبعدی دیده میشه. چیزی که همون اول متوجه شدیم این بود که دستهای کاراکتر به دهانش نمیرسیدند. این موضوع اطلاعات زیادی به ما داد و کمک کرد مشکلاتِ بخصوصی رو بشناسیم که ممکن بود به بخشهای دیگهی تولید هم سرایت کنه.”
ایشون اضافه کرد که مشکلاتی داشتند در خصوص به تصویر کشیدنِ جذابیتِ مادر در فیلم نهایی. ” ما سفرهای تحقیقاتی زیادی به محلهی چینیها داشتیم و متوجه شدیم در حال تماشا و انتخاب گزینههای مدِ پررنگی هستیم، و اون هنگامی بود که دریافتیم که میتونیم درواقع با استفاده از لباسها – رنگها و زمینهها – مادر رو در این سفر احساسی در سراسر فیلم نشون بدیم.”
خانم شی در نهایت اینطور جمعبندی کرد: “میخواستیم تماشای این انیمیشن تجربهی مفرحی باشه، اما همچین تصویری دقیق و صحیح از زندگی مادری چینی ارائه کنه. و فکر میکنم همهی دستاندرکاران در هر دو بخش کارشان را به خوبی انجام دادند.”
ترجمه: میرتوحید رضوی
در همین زمینه:
دست شمادرد نکنه .عالی بود تحت تاثیر زیادی قرار گرفتم.اگر امکان داره نقدی دربارش بنویسیم .امروز ۲۱اسفند۹۷