پنج درسِ بزرگ از والت دیزنی
-
۱- کاری که انجام میدهید را دوست داشته باشید.
اولین درسی که به عنوان هنرمند ( یا کارآفرین) میتوانیم از والت دیزنی یاد بگیریم عشق و علاقهی او به طراحی است. او واقعا طراحی کردن را دوست داشت و در زمانهای آزاد و حتی سرکار هم طراحی میکرد.
فقط تصور کنید که چقدر خوشحالکننده بود برای شخصِ او که هر صبح از خواب بیدار میشد و در استودیوی خودش مشغول کاری میشد که عاشقش بود. دیزنی بسیاری از مشاغل عجیب و غریب را هم تجربه کرده بود. او حتی رانندهی آمبولانس در دوران جنگجهانی اول هم بود.
-
۲- کاری که انجام میدهید را جدی بگیرید.
او همیشه به جزییات توجه فراوان داشت و با دقت به همه چیز توجه میکرد، او هیچگاه هنر و استعدادش را ذاتی به دست نیاورده بود. شما هیچوقت او را بیکار در استودیو یا در حین اتلاف وقت نمیدیدید، هر وقت بحث انجام کاری که دوست داشت به میان میآمد سکان هدایت را در دست میگرفت و از هیچ تلاشی دریغ نمیکرد.
-
۳- کارتان را برای بقیه انجام دهید.
هروقت انیمیشنی میساخت، فقط به خاطر خودش این کار را انجام نمیداد؛ او شخصیتهایی که خلق میکرد را پنهان نمیکرد اما همیشه راهی پیدا میکرد تا بتواند آنها را با دیگران به اشتراک بگذارد.
او حتی کامیکهای بسیاری کار کرده بود و راهی پیدا میکرد تا آنها را در اختیار دیگران نیز بگذارد. او به عضویت گروه چاپ و نشر مدرسهاش پیوسته بود و گاهی به عنوان تصویرگر در مجلهی محلی نیز فعالیت داشت. کارهای والت دیزنی چیزهای زیادی به ما آموخته است، مثل عشق به خانواده و دوستان، امید به خوبیها و از همه مهمتر: خوبی همیشه بر پلیدی غلبه خواهد کرد.
-
۴- با اولین موفقیت، هیچگاه یکجا ننشینید.
نکتهای که مطمئنن تا به الان از او دانستهاید این است که او به محض اتمام یک پروژه، پروژهی بعدیاش را شروع میکرد. پس از پایانِ انیمیشنِ افسانهای “سفید برفی و هفت کوتوله”، او بلادرنگ کار روی فیلمهای بعدی از جمله: بامبی، فانتزیا و بسیاری دیگر را آغاز کرد.
پس از خلقِ میکی موس، او به جای تعلل و درنگ، مستقیما کار طراحی میننی موس Minnie Mouse، دانل داک، پلوتو Pluto the Pupو بسیاری از شخصیتهای آیکانیک را آغاز کرد.
او هرگز به کاری که انجام میداد رضایت نمیداد و دوست داشت همراه رویاهایش رشد کند. همچنین او تنها به یک نوع طرح از میکی موس بسنده نکرد و کلی طراحی او را دستخوش تغییر کرد و هربار بهتر و بهتر میشد.
-
۵- اجازه ندهید که موانع سدِ راهتان باشند.
وقتی والت دیزنی شروع به کار روی پروژهی سفیدبرفی کرد، زن و برادر خودش تلاش میکردند تا او را از این کار منصرف کنند. پروژهی سفیدبرفی را “حماقتِ دیزنی” مینامیدند و در نیمههای راه پولِ پروژه تمام شد و دیگر امکان ادامه راه برای والت وجود نداشت.
اغلب افراد در این شرایط دست از کار میکشند و سعی میکنند از میزان کاری که انجام دادند چیزی استخراج کنند، اما والت دیزنی مقاومت کرد. او تصمیم گرفت تا پروژه را به تهیه کنندههای زمانِ خودش نشان دهد به امید اینکه کسی حاضر شود تا مخارج پروژه را تامین کند؛ در پایان او توانست استودیواش را نجات دهد و پروژه سفید برفی را به پایان برساند.
وقت پروژه تمام شد، چیزی جز یک تشویق خشک و خالی برای او نداشت. اما موفقیت فیلم در اکران او را در دورانِ طلایی عصر انیمیشن قرار داد، و به او اجازه داد تا روی فیلمهای دیگرش کار کند. او میتوانست راه دیگری جز انیمیشن را انخاب کند، اما امیدواری و رویاهایش به اندازهای قوی بودند که او را در این مسیر نگه داشتتند.
اما در این راه چیزهای بسیاری وجود دارد که میتوانیم از افراد موفق یاد بگیریم، اما به احتمال زیاد، اینها یکسان یا مشابه هم هستند، در این مجال تنها ۵ عنوان از والت دیزنی ذکر شد. موفقیتهای او مطمئنا الهامبخش بسیاری بوده است و حتی پس از مرگش، میراثِ او همچنان ادامه دارد.
در زیر نقل قولهایی از این انسان بزرگ نیز ارزش یادآوری دارد:
“تمامِ رویاهایمان توانایی تبدیل شدن به واقعیت را دارند، اگر ما ‘جرات’ دنبال کردنشان را داشته باشیم.”
“اگر به چیزی ایمان دارید، تماما و از صمیم قلب ایمان داشته باشید. بدون شک و تردید.”
“انجام دادن کارهای غیرممکن نوعی تفریح است.”
“بسیاری از مردم رشد میکنند. این مشکل اساسی دنیاست، خیلی از مردم رشد میکنند. آنها فراموش میکنند. آنها ۱۲ سالگیشان را به یاد ندارند. مثل رئیش رفتار میکنند، با کودکان رفتاری سطح پایین دارند. خب، من نمیخواهم این کار را انجام دهم.”
“راهِ شروع، ترکِ صحبتهای خشک و خالی، و عمل کردن است.”
مترجم: میرتوحید رضوی
در همین زمینه:
این مطلب 0 دیدگاه دارد.