یک روز در زندگی یک مدیرتولید در بلاراستدیو
با استلا مادلین لوی (Stella Madeline Levy ) آشنا شوید! او در حال حاضر به همراه یک گروه کوچک ده نفره از کارکنان استودیو Blur روی فصل چهارم سریال « عشق، مرگ و روباتها» ( Love Death and Robots )کار میکند. استلا میگوید :« من به عنوان یک مدیر تولید، مستقیماْ زیر نظر ویکتوریا هاواردVictoria Howard ، ناظر تهیهکنندهی بسیار بااستعدادمان، کار میکنم و مطمئن میشوم که کار هر هفته به خوبی و درست بر اساس برنامه و بودجه تعیینشده پیش میرود. به شدت به پیتر روزمایرPeter Rosemeyer و سارا هایسSarah Hayes که هماهنگکننده های من هستند، متکی هستم؛ آنها در برنامهریزی جلسات و پیشبینی مشکلات قبل از اینکه غیرقابلکنترل شوند، به من کمک میکنند. من دیدی عالی و فراگیر از چگونگی ساخت تمامی قسمتها و همچنین دسترسی عالی به تمام مدیران خلاق این مجموعه دارم.»
مسیر شغلیتان چگونه آغاز شد ؟
من در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا بزرگ شدم. در دبیرستان عضو انجمن نوجوانان هنر و فیلم سانفرانسیسکو ( SF Art and Film for Teenagers) بودم که این امکان را به من میداد که فیلمهای هنری ببینم و به گالریها و نمایشگاهها بروم. بدون این انجمن، شهامت این را نداشتم که به این آثار رسانهای و موسسات هنری نزدیک شوم. در دوران دبیرستان در مرکز اجاره فیلم Video Wave که یک مرکز مستقل بود و هنوز هم وجود دارد، کار میکردم.
یادآوری : این ماجرا مربوط به زمانیست که هنوز هیچ حرفی از پخش مستقیم آنلاین یا استریمینگ streaming که امکان دسترسی گسترده به آثار رسانهای را فراهم میکند، مطرح نبود.
در سال اول دبیرستان به مدرسه Oxbow که یک مدرسه هنر شبانهروزی و یکترمه بود، رفتم. این مدرسه این امکان را به من داد که اولین و آخرین انیمیشن استاپموشن خودم را بسازم. با اینکه عاشق حضور در مدرسه هنر بودم، این مدرسه به من آموخت که یک هنرمند تماموقت بودن در بلندمدت کارِ من نیست. بعد از گذشت شش هفته دیگر حوصله جابجایی فریمبهفریم تصاویر را نداشتم، اما به کسانی که این کار را میکردند، احترام میگذاشتم.
پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان به دانشگاه بوستون رفتم و در رشته تولید فیلم/تلویزیون لیسانس گرفتم. در دانشگاه برای نشریه آنلاین دانشگاه که BU Today نام داشت، کار میکردم. من رزومهای متفاوت داشتم چرا که در یک محیط کار نیمهحرفهای با سبک تولید و روند کاری مشخص کار کرده بودم. من در سابقه کاریام چندین ویدیو با تولید خوب داشتم.
نخستین کارم به عنوان دستیار تولید را از یک آگهی آنلاین و در یک شرکت VFX به نام شرکت Zero VFX پیدا کردم و شاهد گسترش شرکت از ۲۵ کارمند به ۹۰ کارمند در دفتر بوستون و راهاندازی دفتر دوم در لوسآنجلس بودم. بیشتر هفتهها ۶۰ تا ۸۰ ساعت در هفته کار میکردم و تا میتوانستم، یاد میگرفتم. خیلی سریع به سِمت هماهنگکنندهcoordinator ارتقاء پیدا کردم و طی دو سال و نیم بر روی ۱۱ فیلم کار کردم. از جابجایی مداوم و کار در دوشهر ساحلی خسته شدم ، به همین خاطر به استودیو Blur آمدم و رسماْ به لوسآنجلس نقل مکان کردم و از آن زمان با Blur کار میکنم.
کدام بخش کار در Blur را بیشتر دوست دارید؟
من عاشق ساخت اثری هستم که واقعاْ به آن افتخار کنم و این را با کار در سریال « مرگ، عشق و روباتها» در استودیو Blur پیدا کردم . گاهی اوقات با VFX مشکل داشتم، چراکه اگر به درستی اجرا شود اغلب کسی متوجه آن نمیشد. هنگام کار در انیمیشن، روی صفحه نمایش همه چیز به گونهایست که مردم آن را تصدیق میکنند و میپذیرند. هنرمندان VFX و دیجیتال یک ارتش گسترده و نامرئی هستند. من از افرادی که با آنها کار میکنم، سپاسگزارم و میدانم که دیگران هم همینطور هستند. توانایی تیم ما در عین حالی که کمک میکنند همه چیز عالی انجام شود و همچنین از یکدیگر نیز حمایت کنند یک عملِ بسیار حساسی است. برایم قابلباور نیست که با چه تعداد زنان موفق در حال کار کردن هستم؛ جنیفر میلر ، تهیهکننده اجراییمان، که خالق برند استودیو و به دنبال اجرای برنامه است. ویکتوریا هاوارد، تهیهکننده سرسختمان که به من آموخت نیاز دارم تا با دوستانم کار کنم، و حتی هنگامی که نیاز داشته باشد تا با آنها سفت و سخت رفتار کند، میداند چگونه به ارتباطِ کاری منسجم و یکدستی با آنها داشته باشد. جنیفر یو نلسون که ۳۰ سال تجربه کاری دارد و یک داستاننویس خبره است. به من آموخت که چگونه در لحظات سخت آرام بمانم و به دورههای زمانی کوتاهی که افراد ممکن است به دلایلی خوب کار نکنند، با آنها جر و بحث نکنم.
یک روز معمولی برای شما چگونه است؟ ما را در یک روز کامل با خود همراه کنید!
من در این کار بر روی پیشتولید تا بازاریابی و روابط عمومی کار میکنم، اما بیشتر میتوانم از یک روز معمولی در تولید انیمیشن برایتان بگویم. نرمافزارهایی که بیشتر از آنها استفاده میکنیم Google suite، Shotgrid، Syncsketch ، RV و Movie Magic هستند. اولین کار من در تولید، یادداشتبرداری از جلسات در Shotgrid بود، در عین حال کارهای روزانه را در RV انجام میدادم و جلسات را در تقویم گوگل (Google calendar) برنامه ریزی میکردم. اما در حال حاضر همهچیز از مسائل قانونی و مجوزها گرفته تا بررسیها و نقدهای خلاقانه در روزِ من هست. صبح ها پر از جلسات با شرکای انیمیشن و تیم داخلیمان است. بعداز ظهر به بررسی هفتههای آتی میگذرد. نقاط و اهداف مهم مسیر را برای فروشندگان مشخص میکنم. یک نمونه عالی این است که ما تا زمانی که کار انیمیشن به صورت قطعی تمام نشده باشد، نمیتوانیم کار طراحی صدا و یا موسیقی یک قسمت را تمام کنیم. اگر ببینیم که کار روی انیمیشن زمان بیشتری میبرد، من این موضوع را با برنامه زمانبندی نمایشدهندگان اثر بررسی میکنم و به تیمهای پاییندستیمان اطلاع می دهم که این امر ممکن است بر زمانبندی کار تأثیر بگذارد و بررسی میکنم که برای عبور از این مرحله چه کار دیگری میتوانیم انجام دهیم، به این ترتیب وقت هیچکس تلف نمیشود. فکر میکنم عاملی که یک تهیهکننده را در کارش قوی میکند تواناییاش در حفظ حرکت روبه جلوی این قطار و تضمین سلامت و درستی مسیر است.
برایمان از مشارکتتان در جانبخشیدن به مجموعه « عشق، مرگ و روباتها» و پشتِپردهی آن بگویید! چطور بود؟
خوشحالم که با تیمی کار میکنم که همیشه، حتی از فصل اول که یک هماهنگکنندهی تازهکار بودم، نظراتم را شنیدهاند. یکی از اولین جلسات صداگذاری اولیه را که برای قسمت Alternate History با سازنده سریال آقای تیم میلرTim Miller ، داشتم، به خاطر میآورم. هیتلر پشتسر هم یکسری ناسزا به زبان آلمانی و انگلیسی به زبان میآورد. تیم کلمات ناسزای کمتری برای کار داده بود و به سمت من برگشت تا چیزی شبیه به همین به من بگوید. من یک خط از دیالوگ را خیلی سریع به زبان آوردم ، او مؤدبانه سری تکان داد و گفت : « استلا، این خیلی زیاد است. » همیشه از من که جوانترین عضو تیم بودم، در خواست میشد تا حسِ درونیام را بیان کنم تا ببینیم که آیا با نسلِ جوان با محصولاتِ مان ارتباط برقرار خواهد کرد. مهمترین تاثیرِ من در این سریال بر روی صفحهی نمایش قابل مشاهده نیست و آن ارتباطِ من با شرکای ماست. برای ۳۰۰۰ هنرمند دیجیتالیمان که در سراسرجهان هستند ، حتی اگر هیچگاه آنها را ندیده باشم، به اندازه هنرمندان تیمم احترام قائل هستم و آرزو میکنم هر قسمت از کارهایشان برایشان تبدیل به تجربه مثبت شود. من با جدیت برنامهریزی میکنم تا نمایشدهندگان اثر ، به ویژه زمانی که کار در خارج از استودیوی آنها انجام میشود، منابع مورد نیاز خود را در اختیار داشته باشند و به مشخصشدن مرحله بعدی تولید اثر کمک کنند. من با بقیه اعضای تیم تولید که در جاهای دیگر واستودیوهای دیگر مشغولند و همچنین نمایشدهندگان اثر همکاری میکنم تا مشکلات کار را حل کنیم. به خاطر دارم که در فصل اول یکی از نمایشدهندگانمان به کمک نیاز داشت، به حدی که از ارائه و پخش کار هراس داشت. ژروم دانژنJerome Denjean ، کارگردان خلاق و ناظر بااستعداد ما، سرپرستانِ گرافیکِ کامپیوتری تازهای را به تیم آورد که با آن نرمافزار و روند کار آشنایی بیشتری داشتند تا به آن نمایش دهنده مشاوره بدهند و راهنماییاش کنند؛ آن قسمت خیلی خوب از آب درآمد و هیچکس از این موضوع باخبر نشد.
چگونه در ادامهکار همچنان ا نگیزه خودتان را حفظ میکنید؟
هرروز تصویر جدیدی میبینم که مرا هیجانزده میکند. الآن ۹ سال است که در کار تولید انیمیشن VFX هستم. میدانم چطور مسیر کاری ام را ادامه دهم طوری که برعکسِ دورانِ جوانی دچار خستگی نشوم،. با کسانی کار می کنم که مرا به خوبی میشناسند؛ هر روز با آنها اوقات خوشی دارم و دوستشان دارم. همراه با زنان دیگر بر روی آثار هنری که واقعاْ مورد علاقهام هستند، کار میکنم. احساس می کنم مرا همانگونه که واقعاْ هستم پذیرفتهاند و این نکته بسیار مهمی است. در نهایت، با وجود روزهای سخت،که تعدادشان هم کم نیست، معتقدم که دنیای هنر دیجیتال جاییست که هنوز میتوان در آن مرزهای هنر را جابجا کرد. من خیلی خوششانس هستم که در جایی هستم که هر روز یک چیز جدید را امتحان میکنم و به همینخاطر هرگز خسته و کسل نمیشوم.
برای کسانی که علاقمند به کار تهیهکنندگی هستند، چه توصیهای دارید؟
اگر میخواهید تهیهکننده شوید، راه مستقیم و یکسرهای برای این کار وجود ندارد. خیلیها توصیه میکنند که کار را از دستیاری تهیهکننده شروع کنید، اما راههای دیگری هم هست. هیچیک از تهیهکنندگانی که با آنها کار میکنم برای این به مدرسه و دانشگاه نرفتهاند که تهیهکننده انیمیشن شوند. من از همان ابتدا میدانستم که میخواهم تهیهکننده شوم، چون حس میکردم که جای من روی صحنه نیست، اما تا زمانی که وارد این کار نشدم، چیزی از تهیهکنندگی انیمیشن یا VFX نمیدانستم. وارد شدن به کار و جا افتادن در آن به زمان احتیاج دارد. خیلیها تصور میکنند برای ورود به صنعت فیلم و سینما باید پول و یا ارتباطات قوی داشت. این چیزها مطمئناْ کمک می کند، اما من اولین کارم را از Craigslist و دومی را از لینکدین گرفتم. گرفتن مدرک دانشگاهی ، هر چند کمککننده است، اما پیشرفت کاری شما را تضمین نمیکند. من با ۵۰هزار دلار بدهی وام تحصیلی از دانشگاه فارغالتحصیل شدم. چند سال اول کار با خیلی از هماتاقیهایم مشکلات مالی داشتم. اگر قصد دارید در مسیر تهیهکنندگی و یا هنر دیجیتال قدم بگذارید، توصیه میکنم قبل از آنکه خود را درگیر شهریه دانشگاه کنید، گزینه های مقرونبه صرفه تر مانند کلاسهای آنلاین را بررسی کنید. به جاهایی غیر از استودیوهای بزرگ انیمیشن هم توجه کنید. خیلی از استودیوهای کوچکتر به اندازه آن استودیوهای بزرگ درخواست کار ندارند. شما میتوانید تأثیر قابلتوجهی بر کار داشته باشید و سریعتر پیشرفت کنید. تصور نکنید که نخستین کارتان باید بهترین و مناسبترین کار برای شما باشد. وقتی وارد محیط کار شدید و ارتباطات کاری پیدا کردید، دسترسی به مراحل بالاتر برایتان آسانتر خواهد بود. موفق باشید!
منبعمنبع
این مطلب 0 دیدگاه دارد.