skip to Main Content

چگونه به یک هنرمندِ مسلط تبدیل شوم (قسمت دوم)

ساختار زندگیتان را به گونه ای بسازید که الهام بخش کارهایتان باشد

هنرمندان اغلب ارتباط بین تجربیاتی که در زندگی دارند و آثار هنری که خلق می‌کنند را تشخیص نمی‌دهند. اگر به آن بیندیشید، درک این موضوع که برای خلق یک اثر هنری عالی باید تجربیات متنوع و مختلفی داشته باشید، چندان سخت نیست.  به هنرتجسمی که دوست دارید آن را مصرف کنید بیندیشید… موضوعش چیست؟ مناظر طبیعی؟ کارهای تمثیلی؟ تصویرسازی روایی؟ آیا در کار مورد علاقه‌تان تضاد وجود دارد؟ شور و هیجان؟ من تصویرگر کتاب کودک هستم و برای آنکه بتوانم داستانهایم را به خوبی بیان کنم باید با شخصیت‌هایی که می‌کشم و وضعیت‌شان ارتباط برقرار کنم.

مهم نیست چه تجربه‌هایی در زندگی دارید، این تجربیات، خوب یا بد در کارهای‌تان جلوه‌گر می‌شوند. ایجاد حال‌وهوای محیط بیرون برای هنرمندی که اوقات خود را در خانه سپری می‌کند دشوار است و عکس این امر نیز صادق است. هر قدر تجربیاتتان در زندگی بیشتر باشد، می‌توانید آثار متنوع‌تری خلق کنید. تصویرگر معروف‌، جِیک پارکر (Jake Parker)، تعبیر « حساب بانکی خلاقانهcreative bank account» را برای تجارب زندگی و آثار هنری خلق‌شده توسط هنرمند به کار می‌برد؛ مانند هر حساب دیگری، تا زمانی که قبلاً به حساب‌تان چیزی واریز نکرده باشید، نمی‌توانید از آن برداشت کنید.

توصیه‌ام اینست که که تلاش کنید تا به صورتِ مدام ذهنی باز داشته باشید. سعی کنید پذیرای تجربیات جدید، دوستان جدید، فعالیتهای جدید، محیطهای جدید و تفریحاتِ جدید باشید. در یک مسیر تازه پیاده روی کنید، برای رسیدن به خانه مسیرهای جدید را امتحان کنید، با کسانی هم‌صحبت شوید که معمولاً طرف صحبت‌تان نیستند، داوطلب انجام کاری شوید که معمولاً آن را انجام نمی‌دهید‌. از اینکه چطور این تجربیات جدید به آثارتان وارد می‌شوند، حتی جزئی و نامحسوس، شگفت زده خواهید شد.

گاهی اوقات از دانشجویان می‌شنوم که می‌گویند:« گیر کرده‌ام. نمی دانم چه چیزی بکشم.» ،« نمی‌دانم برای پروژه شخصی‌ام چکار کنم.» . پاسخ من به این حرفها همیشه یکسان است ‌« باید زندگی کنی.. برو بیرون!»

باید خود را برای آثارتان فدا کنید

هر ورزشکار، پزشک، وکیل و البته هنرمندی که در سطح جهانی باشد، برای آنکه در کاری که انجام می دهد به سطح عالی برسد، از بسیاری از تفریحات و لذت‌هایش چشم پوشی می کند. در مورد خودم، دریافتم ‌اگر بنا باشد که بتوانم با همکلاسی‌هایم رقابت کنم‌، باید برای کارهای هنری‌ام وقت بیشتری بگذارم. این بدان معنی بود که باید بسیاری از کارهایی را که قبلا انجام می‌دادم را کنار بگذارم. من زمان تماشای بعضی از برنامه‌های تلویزیونی و مسابقات ورزشی و بعضی از بازیهای ویدیویی و بخشی از وقت بازی اسکواش خودم را صرف کار هنری‌ام کردم.

کارگردان‌های هنری وظیفه دارند که با توجه به بودجه‌ای که دارند بهترین استعدادهایی را پیدا کنند که بتوانند شرایط و خواسته‌های موردنظر آنها را تأمین کنند. گالری‌ها به دنبال اثار هنری برتری هستند که فکر می‌کنند مشتریان‌شان خریدار آنها هستند. استودیوها هر ساله با انبوهی از هنرمندان مواجه هستند که برای کار درخواست داده‌اند و آنها می‌توانند  از میان این سیل انبوه بهترین‌ها را انتخاب کنند.

این دو مطلب واقعیت دارند:

  • من معتقدم که تقریبا همه می‌توانند حرفه‌ای شوند و می‌توانند از طریق هنرشان امرار معاش کنند اگر که زندگی‌شان را وقف هنرشان بکنند.

  • برای آنکه یک فرد حرفه‌ای شود، لازم است که بپذیرد نسبت به بساری از هنرمندان دیگر سخت‌تر کار کند‌؛ و برای آنکه سخت‌تر کار کند باید مشتاقانه برخی از کارهای موردعلاقه خود را کنار بگذارد و یا آنها را فدا کند.

چقدر فداکاری لازم است؟ آنقدری که برای بهبود مهارت و سبک‌تان لازم است تا جایی که مشاغلی همچون گالری‌ها، ناشران، آژانسهای تبلیغاتی و استودیوها به این نتیجه برسند که می‌توانند از هنر شما درآمد کسب کنند.

بسیاری از ماها مقداری گفتگوهای غیرصادقانه با خودمان داریم. می‌دانید که منظورم چیست، جملاتی شبیه به این را به خودتان می‌گویید،« فقط چندتا کلوچه دیگه می‌خورم، چون روز سختی رو پشت‌سر گذاشتم و استحقاق این کلوچه‌ها رو دارم.» گفتگوی صادقانه با خودمان بیشتر شبیه به اینست:« روز طولانی و سختی بود و من هم ضعیف شده‌ام. می‌دونم نباید کلوچه اضافی بخورم، اما الان به اینکه سلامتی‌ام به خطر بیفته اهمیت نمی‌دم. بیشتر به طعم کلوچه و حس خوردنشون اهمیت می‌دم.»

دلیل اینکه موضوع گفتگوهای غیرصادقانه با خود را در اینجا مطرح کردم اینست که اغلب از دانشجویان می‌شنوم که می‌گویند مایل نیستند کارهای دیگرشان را به خاطر هنرشان کنار بگذارند، مثلاً می‌گویند:« جمعه‌شب است و من همیشه جمعه شبها با دوستانم تفریح می‌کنم. نباید از من انتظار داشت که شب‌های جمعه‌ام را فدا کنم.» وقتی به اینگونه « باورهای ثابت و غیرقابل نقد» متوسل می‌شویم، به خودمان دروغ می‌گوییم و خودمان را در خصوص فداکاری لازم برای بهتر شدن و به مدارج عالی رسیدن فریب می‌دهیم.

نمی‌گویم نمی‌توانید از تعطیلی جمعه شب استفاده کنید، اما اگر لیستی از پنج تا ده کار داشته باشید که شامل عبارت « نمی‌توان از من انتظار داشت که آن را کنار بگذارم» می‌شوند، احتمالاْ دچار گفتگوی غیرصادقانه با خود هستید و قصد ندارید خود را وقف تبدیل شدن به یک هنرمند حرفه‌ای کنید.

میر‌توحیدرضوی

من عاشق انیمیشن هستم و در همین زمینه هم در پراگ مشغول به کار هستم. بیش از 10 سال هست که از تامین محتوی و انتشار مطالب و تجارب مرتبط با انیمیشن در پویانما و مدیریتِ اون به همراه برادرم لذت می‌بریم. من رو میتونید در اینستاگرام پیدا کنید. لینک‌های مرتبط همین پایین هست:

این مطلب 0 دیدگاه دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
جستجو