پادکست ۲۸: کتاب توهم زندگی – بسط و توسعه کاراکتر (قسمت پنجم)
در این سری از پادکستها، مرور کاملی خواهیم داشت به فصل شماره ۱۵ با عنوان Character Developments. همانطور که مطلع هستید، فصل شماره نهم با عنوان Our procedures در قالب پادکست مرور شد و به پایان رسید. نکتهی مهمی که باید مطرح کنم این هست که از این به بعد، هر قسمت تحت عنوان همان فصل عرضه خواهد شد که به این معنی می باشد که شما باید تمام پادکستهای فصل شماره نهم رو تغییر نام بدید به عنوان اصلی خودش. به نظر من اینطوری مدیریت و پیدا کردنِ محتوی هر فصل آسانتر خواهد شد.
در سراسر این فصل، نکات و تجارب بسیار ارزشمند و ارزندهای توسط فرانک توماس و اولی جانستون عنوان شده که امیدوارم بتوانیم گوشهای از این نکاتِ بسیار مهم رو در پروژههای شخصی و یا حتی فیلمهای بلند انیمیشن که این روزها در گوشه و کنار تهران در حال تولید هست به کار بگیریم.
اگر هم مایل باشید، با اشتراک گذاری پادکستها، به هرچه بیشتر دیده شدنِ آن کمک کنید.
از اینجا میتونید به پادکست کتاب توهم زندگی به زبانِ فارسی و به صورتِ کامل گوش کنید. و یا دانلود بکنید. (زمان یک ساعت و یک دقیقه)
.
وقتی که بالو ترانهاش رو تموم میکنه، میفته روی چهار دست و پاش و موگلی هم میپره پشتش. شاید موگلی به صورتِ کاملا اتفاقی بخش حساسی از پشتِ بالو رو لمس میکنه که خیلی خوشش میاد، اما چیزی که بالو حس میکنه اون ضرورتِ خارش هست. “هی، موگلی، نظرت در مورد خاریدنِ شونه سمت چپم چیه؟” موگلی هم نهایت تلاشش رو میکنه، بالا، پایین و همه جا رو میخارونه، اما این نوع خارونده شدن برای بالو هیچه. “این تنها مقدمهای برای خارش واقعی هست.” او یک درختِ خرمای بسیار زمخت رو پیدا میکنه، هرچی بیشتر خودش رو میخارونه بیشتر هیجانی میشه – چشمهاش برق میزنه – بالو دیگه کنترل رفتار و اعمالش دست خودش نیست. در نهایت، خسته و کوفته سُر میخوره توی آب، و به همراه موگلی آهنگ رو به آرومی و در حالی که به آهستگی همراهِ جریان رودخانه حرکت میکنند، زیر لب زمزمه میکنند.
در نقطهای خاص در بخشِ خارشِ بالو، او یک درخت رو از ریشه درمیاره و پشتش رو میخارونه. نظر کارگردان این بود که نیاز داریم که این بخش رو با موزیک تقویت کنیم و بیشتر هیجانیش بکنیم. او چهار نفر نوازنده رو دعوت کرد، پیانو، درامر، باس و ترامپت. از آقای Cappy Lewis، نوازنده ترامپت درخواست شد تا هیجانِ کنترل نشدهی بیشتری اضافه بکنه، تا این احساس بدست بیاد که حتی اگه خرسه هم بخواد، دیگه نمیتونه خودش رو کنترل بکنه. او در نهایت چیزی که میخواستیم رو ایجاد کرد، یک قطعهی بداهه نوازییه ترامپت. در واقع، این بخش اونقدر خوب بود که تصمیم گرفتیم در پایانِ کار مجددا از همین قطعه استفاده کنیم. این کار مخاطب رو با حسِ بهتری بدرقه میکنه. Danny Algure دَنی اَلگیور کمک کارگردان، تونست از یک آهنگساز بخواد که نوت به نوت اون رو تنظیم بکنه. بعدش، کارگردانِ قطعاتِ موزیکال آقای جورج برانز George Bruns اون رو توی موسیقی نهایی فیلم گنجوند.
وقت اون رسید که ضبط نهایی این بخش رو انجام بدیم، با همون نوازندهی ترامپت و اون بداهه نوازی که همهاش به خوبی براش به نظم درآورده شده و نوشته شده بود. او به نوت نگاه کرد، نگاه نزدیکتری کرد، زیر چند تا نوت رو هم نگاه کرد، سازش رو زمین گذاشت و سرش رو تکون داد. به آقای George bruns نگاهی کرد و گفت، “کسی نمیتونه این رو بنوازه.” البته که خودش اون رو نواخته بود، اون حسی از کمال که روحِ سرزندگی و انرژی رو به پایانِ کار اضافه کرد.
کتابِ جنگل اولین فیلم بعد از سفید برفی بود که کاراکترها و پرسونالتیهایی در این حد غالب داشت. مخاطب هر کدوم از کاراکترها رو درک کرد و متوجه شد که هر کدوم سعی در انجام چه کاری دارند. هر سکانس فرصتی بود تا ابعادِ تازهای از هویتِ کاراکترها رو ببینیم. گرچه از این نوع داستان خیلی کم وجود داره، این روابط و کاراکترهای جالب توجه این فیلم رو به موفقترین انیمیشن تا به اون برهه از زمان در تاریخِ استودیوی دیزنی مبدل کرد.
(ادامه متن در فایل صوتی پادکست)
برای دسترسی به همه پادکستها، از منوی “مباحث انیمیشن” روی پادکستِ انیمیشن کلیک کنید. اگر با گوشی هوشمند وارد شدهاید، از گوشه سمتِ چپ روی آیکان “سه خطِ تیره” تَپ کنید و سپس روی فلشِ مقابلِ مباحث انیمیشن بزنید، از زیرمجموعهی ظاهر شده، پادکستِ انیمیشن را انتخاب کنید تا همه پادکستها نمایش داده شود.
من دیگه ایران زندگی نمیکنم و ایشالا به زودی وقتی فرصت شد مطالب تازه آپلود خواهم کرد 🙂
شونصد بار کامنتو نوشتم پاک کردم.
تصمیم گرفتم ننویسم چیزی اصلا.
فقط اینکه انرژی مثبت خیلی ها مثل من که از خونه پویانما شروع کردن همیشه جلو روته چشماتو که ببندی می تونی ببینیشون.
من برم از اول سایت شروع کنم دوباره.
سلام مر۳۰ برای همه انرژی مثبتی که میدی
دوسالی میشه که با دنیای انیمیشن آشنا شدم رشته دانشگاهیم اصلا ارتباطی با انیمیشن نداشت خیلی اتفاقی با نرم افزار افترافکت آشنا شدم موشن گرافیک یاد گرفتم بعدش موهو الانم دارم مکس کار میکنم
توی صداو سیمای یکی از شهرستان ها مشغول به کار شدم(قرار دادی)
تنها جاییه که از نظر مکانی میتونم کار کنم(توی شهره ما تنها جاییه که میشه انیمیشن کار کرد)
واقعا ساخت انیمیشن دوست دارم به همون اندازه که شما با شوق و ذوق درموردش حرف میزنی
خود جوش دارم کتاب ها و مباحث مربوط به ساخت انیمیشن یاد میگیرم ساعت ها وقت میزارم میخونم و میسازم همه از کارم تعریف میکنن هر کار جدیدی که انجام میدم پیشرفتم به چشم همه همکارام میاد
ولی بالا دستیا فقط میخوان ی چیزی ساخته بشه به قول شماانیمیشن صبایی با ی انیمیشن خوب براشون فرقی نداره ، سیستم های داغونی در اختیار ما قرار میدن (رندر افترافکت ی صحنه ۳۰ ثانیه ای از یک رودخونه ۱۶ ساعت طول کشید)
هیچ بودجه ای در اختیار انیمیشن قرار نمیدن حتی حقوقمونم نمیدن خلاصه دلی دارم کار میکنم ولی واقعا انیمیشن دوست دارم خیلی افسوس میخورم کاش از اول راهمو درست انتخاب میکردم و زودتر وارد این حرفه میشدم
بار ها بخاطر سیستم های داغون و مسائل مال که هیچ امکاناتی در اختیارمون قرار نمیدن ب شدت عصبانی شدم تمام ذوقمو از دست دادم ولی هر بار که اینطوری میشه میام یکی از پارکست های توهم زندگی شما رو گوش میدم
همه عصبانیتمو میشوره میبره باز میشم همون آدم سر ذوق با کلی انرژی کاررو شروع میکنم دلسوزی شما برای انیمیشن بیشتر از خود مباحث کتاب روی من تاثیر میزاره
میدونم توی این دوره زمونه با این همه مشکلات دغدغه چقدر سخت میتونه باشه که کلی از وقتتون میزارید پای ساخت مطالب مفید برای سایت ولی بدونید بارها منو سر ذوق اوردید (شاید باور نکند ولی وقتی پادکست ها رو گوش میدم استرسی میشم که باید زوتر ی چیزی بسازم دنیا منتظره کارهای منه و همون موقه صحنه های قشنگی خلق میکنم)
اینا رو نوشتم که تشکر کنم بابت زحمتی که میکشی از طرفی با ی نفر که تمام مشکلات کار انیمیشن درک میکنه درد دل کنم
من فقط موندم کی به میرتوحید انگیزه میده چون هر چقدر شما سخت می کشید این آقا در مقیاس بزرگ تر تجربه کرده و داره هر روز می بینه.
حالا هم سه هفته است یه پادکست نذاشته. با اینکه ضبط کرده ها اما نمیدونم چرا مثل احتکار کننده ها رفتار میکنه.
این نظرم منتشر نمیشه
من که سر و ته منظور شما رؤ متوجه نشدم. کامنت شما هم منتشر شد. چرا نشه؟
من خودمم متوجه نشدم میرتوحید چی گفتم شما به بزرگواری خودت ببخش 🙂
چه خوب، با خوندن کامنت شما یاد خودم افتادم در دهه بیست زندگی! امیدوارم هرجا که هستید موفق و پیروز و رو به جلو حرکت کنید. مشکلات در وادی انیمیشن خیلی زیاد هست و ارادهی قوی لازم داره آدم تا توی مسیر بمونه، برعکس اطرافیان آدم که همه در دنیای واقعی زندگی میکنند و معیارهاشون زمین تا آسمون با امثال ما متفاوت هست. ماها اغلب نامعقول و بچه به نظر میرسیم که مهم نیست 😁. ممنونم بابت انرژی مثبت در خصوص پادکستها 🙂