skip to Main Content

پادکست ۲۷: کتاب توهم زندگی – بسط و توسعه کاراکتر (قسمت چهارم)

در این سری از پادکست‌ها، مرور کاملی خواهیم داشت به فصل شماره ۱۵ با عنوان Character Developments. همانطور که مطلع هستید، فصل شماره نهم با عنوان Our procedures در قالب پادکست مرور شد و به پایان رسید. نکته‌ی مهمی که باید مطرح کنم این هست که از این به بعد، هر قسمت تحت عنوان همان فصل عرضه خواهد شد که به این معنی می باشد که شما باید تمام پادکست‌های فصل شماره نهم رو تغییر نام بدید به عنوان اصلی خودش. به نظر من اینطوری مدیریت و پیدا کردنِ محتوی هر فصل آسان‌تر خواهد شد.

در سراسر این فصل، نکات و تجارب بسیار ارزشمند و ارزنده‌ای توسط فرانک توماس و اولی جانستون عنوان شده که امیدوارم بتوانیم گوشه‌ای از این نکاتِ بسیار مهم رو در پروژه‌های شخصی و یا حتی فیلم‌های بلند انیمیشن که این روزها در گوشه و کنار تهران در حال تولید هست به کار بگیریم.

اگر هم مایل باشید، با اشتراک گذاری پادکست‌ها، به هرچه بیشتر دیده شدنِ آن کمک کنید.

از اینجا می‌تونید به پادکست کتاب توهم زندگی به زبانِ فارسی و به صورتِ کامل گوش کنید. و یا دانلود بکنید. (زمان ۵۲ دقیقه)

.

این نکته، مخصوصا در مورد کاراکترهای بالوو Baloo و موگلی Mowgli در انیمیشن کتابِ جنگل Jungle book  مشهود هست، و بسیاری از این فتوحاتِ نامحسوس و غیرقابل لمسی از این نوع روابط وقتی قابل رویت می‌شن که برگردیم و به وضعیت‌های دشوار نگاه کنیم. در مراحل ابتدایی و اولیه، داستان تنها در خصوصِ پلنگِ باگیرا Bagheera بود که با دردسرهایی که در راهِ به چنگ آوردنِ پسرک و برگرداندنش به دهکده‌ی آدم‌ها مواجه میشه. هر حیوانی که در طولِ مسیر ملاقات می‌کردند فلسفه‌ی متفاوتی داشتند، و بالووBaloo یک خرسِ ساده‌دل و مهربان، اونجا بود تا نشون بده که داشتن شیوه‌ی زندگی تنبل و بیخیال، وقتی که به اندازه کافی قدرتمند باشی و بتونی همه چیز بخوری، ممکن خواهد بود.

Slovenly lifestyle: Lazy, Untidy and Careless عِس‌لاوِن‌لی

باگیرا Bagheera باید خیلی هوشمند، صلح‌طلب و خیلی مراقب باشه که او رو خیلی رسمی نشون میده. این خصوصیات نه دلپذیر هست و نه جالب توجه، در این مرحله او به واقع خسته‌کننده هست. رابطه‌ی اصلی او با موگلی Mowgli هست، کسی که فکر کردیم یک پسربچه‌ی سرسختی هست و دوروبر ۷ تا ۱۲ سال سن داره؛ دارای اعتماد بنفس اما نه به شکلِ بی‌ادبانه – یک تارزانِ جوانی که می‌تونست تبدیل به بهترین بشه اگر اونجا توی جنگل زندگی می‌کرد.

موگلی Mowgli هیچ قصدی نداره تا جنگل رو ترک بکنه و در این خصوص یکدنده و لجباز هست. آخرهای صبرِ باگیرا هست و در نهایت صبرش تموم میشه و  توی جروبحثِ آخری که دارند تسلیم می‌شه و میذاره می‌ره. پسرکِ ما، مثل هر بچه‌ای که پیروزِ یک بحثی شده که در وحله‌ ی اول اون رو نمی‌خواسته، حالا بی‌اندازه ناامید و ناراحت هست. او استقلالش رو داره، اما دیگه هیچ دوستی دور و اطرافش وجود نداره.

مهم بود تا در این نقطه یک احساس همدردی با او ایجاد بشه. او خیلی غیرمنطقی بوده، اما او جوان و بی‌تجربه هست، و مایل بودیم تا مخاطب با این حسِ طرد احساسی مشترک داشته باشه. به نظر خوب بود که او احساسی قوی یا بازیِ قوی از خودش بروز نده. احساس کردیم که می‌تونیم احساساتش رو در قالب ِ نماهای طولانی که بازی‌هایی کودکانه مثل شوت کردنِ یه تیکه سنگ، پرت کردنِ یه تیکه چوب، بالا رفتن از یک صخره و سر خوردن از سک درخت رو داره نشون بدیم، همون چیزهای معمولی که (قبلا) بازیگوشانه انجام میداد اما حالا اونها رو بی‌هدف انجام میده. احساس کردیم به جای داشتنِ بازی‌های کلوزآپِ پیچیده، این روند می‌تونه تنهایی یک پسر کوچولو رو خیلی موثرتر روی پرده‌ی سینما به تصویر بکشه.

 

اینجا همون جایی هست که اون خرسِ مهربون با تفکراتِ آهسته، Baloo بالو وارد تصویر میشه که در حال خوندنِ ” دوووبی دو دووو، همه چیز خیلی آسونه…” هست. او یک الماسِ گرانبهای نهفته درونِ یک کاراکتر سرسخت بود. بزرگ و قوی؛ بستگی به این که چه چیزی از نظر ما خوب هست، او کسی هست که قادر بود در وضعیتِ مخمسه‌وارِ پسرک وارد بشه یا به صورتِ تسلی‌بخش، تهدیدگر، دیوانه، و یا دوستانه. زمانِ این بود که صداها رو تست کنیم.

(منظورش از جمله، “بستگی به اینکه چه چیزی از نظر ما خوب هست؛ این بوده که خب، خودشون طراحی کردند اون کاراکتر رو و نسبت به وضعیت عاطفی و داستانی، به هر شکلی که مناسب باشه میتونستند از این کاراکتر استفاده کنند، تسلی بخش، دیوانه، دوستانه و چیزهای اینچنینی.)

کسانی که برای این کار انتخاب شده بودند، شامل: کارگردان، دو نفر استوری‌من و دو نفر ناظرِ انیمیشن بود. اولین چیزی که متوجه شدیم این بود که خرسِ ما محافظه‌کار هست و مثلِ همه خرس‌های دیگه که کار کرده بودیم، خیلی معمولی بود. تلاش کردیم تا او رو مثلِ Ed Wynn قدرتمند، با میزانی از خودشیرینی و شوخ‌طبع تغییر بدیم. ما برخی دانشجویانِ  رشته بورس که اهل هند بودند رو تست کردیم تا ببینیم آیا می‌تونیم صدایی که کیفیتِ منحصر به اون منطقه رو داشته باشه رو کسب می‌کنیم یا نه. هیچ کدوم از اونها وقتی که با چشم‌های بسته به صدا گوش می‌دادیم، اون کاراکتری که مد نظرمون بود رو بهمون القا نکرد. در نهایت یک صدایی پیدا کردیم که به نوعی با خرسِ خنده‌دار و  بی‌دست‌وپای داستان هماهنگ بود، ما سعی کردیم این ایده‌ رو وقتی که والت آقای فیل هریس Phil harris رو پیشنهاد داد توسعه‌اش بدیم.

(ادامه متن در فایل صوتی پادکست)

ادامه در فایل صوتی پادکست
ترجمه و گویندگی: میرتوحید رضوی
تدوین: میرامید رضوی
منبع: کتاب توهم زندگی Illusion of Life

برای دسترسی به همه پادکست‌ها، از منوی “مباحث انیمیشن” روی پادکستِ انیمیشن کلیک کنید. اگر با گوشی هوشمند وارد شده‌اید، از گوشه سمتِ چپ روی آیکان “سه خطِ تیره” تَپ کنید و سپس روی فلشِ مقابلِ مباحث انیمیشن بزنید، از زیرمجموعه‌ی ظاهر شده، پادکستِ انیمیشن را انتخاب کنید تا همه پادکست‌ها نمایش داده شود. 

میرتوحید رضوی
Mir Tohid Razavi

میر‌توحیدرضوی

من عاشق انیمیشن هستم و در همین زمینه هم در پراگ مشغول به کار هستم. بیش از 10 سال هست که از تامین محتوی و انتشار مطالب و تجارب مرتبط با انیمیشن در پویانما و مدیریتِ اون به همراه برادرم لذت می‌بریم. من رو میتونید در اینستاگرام پیدا کنید. لینک‌های مرتبط همین پایین هست:

این مطلب 2 دیدگاه دارد.

پاسخ دادن به میر‌توحیدرضوی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
جستجو