skip to Main Content

گپی با انیماتور دیزنی، فیلیپ تو Philip To در مورد انیمیشن زوتوپیا و چالش‌های پیش رویش

چه چیزی باعث شد تا بخواهی انیماتور شوی؟ کدام فیلم‌ها بزرگترین منابع الهام بخش برای تو بودند؟

خب، خیلی چیزها باعث شد تا این اتفاق برایم بیفتد. من در زندگی، آن لحظه‌ی “آهااا، اینه” رو نداشتم! طوری که همه چیز باهم جفت و جور بشود تا بدانم که می‌خواهم انیماتور بشوم. می‌دانستم که هنگامی که می‌خواستم وارد دانشگاه بشوم، روی گرافیک کامیوتری متمرکز خواهم شد، این کار ممکن نشد تا زمانی که تمام ابعاد گرافیک کامپیوتری را متوجه شدم و دریافتم که واقعا در مسیر انیمیشن و بخصوص کاراکتر انیمیشن قدم بردارم.

در مراحل مختلف زندگی، منابع الهام بخش متفاوتی داشتم. منظورم، بسیار زیاد بودند اما بعضی از آنها تاثیر زیادی روی من داشنتد طوری که واقعا می‌خواستم انیماتور باشم.

Mary Poppins © Walt Disney Productions

وقتی کودک بودم، Mary Poppins چیزی بود که تا آن زمان به صورت خسته ناپذیری همیشه روی وی اچ اس تماشا می‌کردم. هنوز تماشای علاالدین با خانواده‌ام در سالن‌های سینما را به یاد دارم. این انیمیشن باعث شد تا مغزم سوت بکشد و مبهوت بمانم.

فیلم انیمیشن محبوب من Porco Rosso بود و یادم هست که وقتی ۱۲ یا ۱۳ ساله بودم به صورت اتفاقی آن را از تلوزیون دیده بودم، تا به آن لحظه، در مقایسه با دیگر فیلم های انیمیشن چیزی مشابه این انیمیشن ندیده بودم .

به عنوان یک دانشجوی انیمیشن، فیلم‌های پیکسار واقعا الهام‌بخش بودند، بخصوص کارخانه‌ی هیولاها و شگفت‌انگیزان. اخیرا، می‌توانم گیسو کمند را بگویم که می‌توان به وضوح دید که در دیزنی هم کارهای خیره‌کننده‌ای انجام می‌شود. این‌ها بزرگترین دلایلی هستند که باعث شدند بخواهم اینجا در دیزنی کار کنم.

در مورد یک روز کاری به عنوان انیماتور در دیزنی برایمان بگو

یک روز کاری برای من بعد از اینکه به محل استودیو رسیدم، یک راست به سمت آشپزخانه می‌روم و یک لیوان بزرگ قهوه صبحانه برای خودم آماده می‌کنم. و بعد، اغلب ایمیلم و تقویمم را چک می‌‎کنم تا ببینم برای این روز چه برنامه‌ریزیی دارم، سپس شات‌هایی که دیگر همکارانم انیمت کرده و در سیستم آپلود کرده‌اند  را نگاه و بررسی می‌کنم. برای من، این کار بسیار مهم است، به دو دلیل. اول اینکه می‌توانم از طریق کارهای عالیی که همکارانم کرده‌اند کلی انرژی بگیرم، دوم اینکه چیزهای بسیاری یاد می‌گیرم وقتی نگاه می‌کنم و می‌بینم که آنها چطور با نماهایشان برخورد کرده‌اند. من واقعا عاشق این هستم که این نماها را ببینم و بگویم: “اوه لعنتی، ببین چقدر کار خوبی زده. این عالی‌یه، واقعا به ذهن من نمی‌رسید که این نما را این‌طور انیمیت کنم!.”

اگر قرار است کارم را در جلسات روزانه مطرح کنم، کارم را آپلود می‌کنم و سپس راهی جلسه‌ی روزانه می‌شوم. سپس، با سوپروایزر سکانس گپی می‌زنم تا مطمئن بشوم نکاتی که کارگردان مد نظر دارد را درست فهمیده‌ام، در همین میان، افکار تازه‌تری نیز به ذهنم می‌رسد. پس از این مرحله، یک استراحت کوتاهی می‌کنم تا مطمئن شوم وقتی پشت سیستم نشسته‌ام، ذهنم آماده است و بعد، آماده‌ی ادامه‌ی کارم می‌شوم.

وقتی نوشته‌هایم را آدرس دهی کردم، شات را برای دوره‌های بررسی آماده می‌کنم، به این طریق نمای من توسط انیماتورهای ارشد قابل دیدن می‌شود که اگر نکته‌ای دارند بگویند و مطمئن شوم که در مسیر درستی حرکت می‌کنم. در این نقطه، ممکن است سوپروایزرها چیزهای بیشتری به شات اضافه کنند یا بگویند که آیا نما آماده‌ی ارائه به کارگردان است یا خیر.

کدام شات یا کاراکتر را در انیمیشن زوتوپیا دوست داشتی؟

من واقعا انیمیت جودی هاپس Judy Hopps از زوتوپیا را دوست داشتم. آقای Cory Loftis که کار طراحی این شخصیت‌ها را انجام داده یود، کاری خارق‌العاده را به سرانجام رسانده بود که نتیجه‌اش این شخصیت‌های زیبا و خاص بودند. افسر خرگوشی که آن چنان نیرومند از لحاظ فیزیکی نیست اما در عوض به هوش و ذکاوتش تکیه می‌کند و سرانجام به اهدافش می‌رسد.

Judy Hopps in Zootopia © Disney Animation Studios

چالش‌برانگیزترین نمایی که تا کنون انیمیت کرده‌ای کدام بود و چه چیزهایی از آن یاد گرفتی؟

این سوال جواب دادنش واقعا سخت است، چون هر نمایی به دلایل بسیار زیاد و متفاوتی برایم چالش‌هایی دارند. یادم است در اوایل پروژه‌ی زوتوپیا وقتی اولین نماها را انیمیت می‌کردم فشار زیادی رویم بود. این اولین فیلم من در دیزنی به حساب می‌آمد و طبق اکثر شغل‌های جدید، واقعا می‌خواستم بهترین کار را ارائه دهم و همکارانم را تحت تاثیر قرار بدهم. یادم است چند شات به من داده بودند تا انیمیت کنم، جایی که جودی قرار است شغل خودش را رها کند تا به عنوان افسر پارک سمور آبی را تعقیب کند تا کیف را از او بگیرد.

Philip To, Animation Mentor alumnus and Disney animator!

این نماها چندین بار تکرار شدند، کارگردانان می‌خواستند در مقایسه با داستان و لی‌آوتی که انجام شده بود عناصر بیشتری به نماها اضافه کنند. بزرگترین درسی که از این نما گرفتم این بود که چون آکسیون به دوربین گره خورده بود، باید بسیار تمیز کار می‌کردم. در فاز اول، این کار را انجام نداده بودم. وقتی که ادیت‌ها به سمت من روانه شد، خودم را در مواجه به دوباره‌کاری‌های فراوانی دیدم.

زمان زیادی صرف کنید تا کاراکتر را در جهت درستی تنظیم کنید،  در غیر این صورت منحنی ها در ویراستار منحنی یا Curve Editor همه جا پخش می‌شوند که تنظیمات کلی را واقعا دشوار می‌کند. یک اشتباه آماتوری! اما این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که بخواهید یک راست به سراغ انیمیت کردن نما بروید.

اگر نکته یا تکنیکی در مورد انیمیشن را می‌خواهی به کسانی که در آینده قرار است وارد این وادی شوند بگویی، چه خواهد بود؟

صبور باشید. انیمیت و کلا انیمیشن زمان زیادی می‌طلبد تا یاد بگیرید و انجامش دهید. مخصوصا در ابتدای مسیر واقعا دلهره آور است. در این راه، خیلی چیزها وجود دارد تا به آنها فکر کنید تا بتوانید در مسیر باقی بمانید. اما بهش بچسبید، با مشکلات کم کم و آهسته آهسته بجنگید تا آنها رفته رفته راحت‌تر و بهتر حل شوند.

منبع: انیمیشن منتور

مترجم: میر توحید رضوی

در همین زمینه

میر‌توحیدرضوی

من عاشق انیمیشن هستم و در همین زمینه هم در پراگ مشغول به کار هستم. بیش از 10 سال هست که از تامین محتوی و انتشار مطالب و تجارب مرتبط با انیمیشن در پویانما و مدیریتِ اون به همراه برادرم لذت می‌بریم. من رو میتونید در اینستاگرام پیدا کنید. لینک‌های مرتبط همین پایین هست:

این مطلب 0 دیدگاه دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
جستجو