قهرمان، بازیگر اصلی یا شخصیت اصلی؟
آیا تفاوتی بین قهرمان،شخصیت اصلی و بازیگر اصلی وجود دارد؟ آیا نود درصد زمان فیلم که به قهرمان اختصاص دارد، شخصیت اصلی محسوب میشود؟ بین این سه لغت اختلافهای بسیاری وجود دارد. ببینیم که میتوان آنها را طبقه بندی کرد یا خیر..
چرا این موضوع اهمیت دارد؟
اگر شما یک منتقد فیلم یا یک استاد داستان گویی باشید، تعریف برخی اصطلاحات داستان گویی حین کار روی یک داستان یا فیلم مهم است. چنانچه تفاوت هایی بین شخصیت اصلی و بازیگر اصلی وجود داشته باشد احتمالا شما را به سمت ایده های غیرمعمول سوق میدهد.
در تولید یک فیلم، کار با تعاریف مبهم میتواند برخی مسائل عملی را بوجود آورد. تصور کنید تصمیم دارید یک سری ویژگیها به شخصیت اصلی اضافه کنید. آیا آن ویژگیها شامل شخصیت تبهکار یا villain هم هست؟
باید اعتراف کنم تا زمانیکه یکی از شاگردانم این را از من پرسید، درباره اش فکر نکرده بودم. بنابراین بررسی کردم که چگونه این نقشها در جای دیگری تعریف میشوند.
پاسخ این است که… بستگی دارد
مشخص شد که هیچ تعریف روشنی وجود ندارد. حتی برخی لغات در طول زمان تغییر یافتهاند. در یونان باستان لغت protagonist به شخصیت اصلی اشاره نمیکند بلکه منظور بازیگر اصلی است که شخصیت اصلی را بازی میکند. اما این روزها مرز مشخصی برای این کلمه وجود ندارد. برخی افراد میگویند که فقط یک شخصیت اصلی وجود دارد، بعضی دیگر معتقدند که تمام شخصیتهای مهم شخصیت های اصلی هستند. با این وجود برخی تئوری ها و شباهتهایی را پیدا کردم که مایلم آنها را مطرح کنم.
قهرمان
یک مسئله جالب در مورد این لغت این است که بار مثبتی را القا میکند. اگر شما شخصیتی را یک قهرمان فرض میکنید؛ انتظار دارید که کارهای قهرمانانه انجام دهد، کارهایی که مردم عادی قادر به انجام آنها نیستند. با اینکه کارهای قهرمان بنظر جالب میرسد اما نباید فراموش کرد که بازیگر اصلی لزوما آدم خوب (good guy ) نیست.
داستانهای بسیار جذابی درباره کسانی که آدمهای خوبی نیستند گفته شده است. (مانند جک اسپرو،برکینگ بد) در فیلم Thank you for Smoking شخصیت اصلی یک تاجر تنباکو و دشمن او یک فرد دولتی است که در زمینه ارتقای سلامت فعالیت میکند. فیلم های دیگر مانند “ذهن بزرگ” و “من نفرت انگیز”، قهرمانانی دارند و نیز شخصیتی بعنوان آدم بد یا شرور که در پایان کارهای قهرمانانه انجام میدهد.
همانطور که میبینید داستان شما میتواند درباره یک قهرمان باشد اما آن هم یک اجبار نیست.
بازیگر اصلی در برابر شخصیت اصلی
تفاوت هایی بین شخصیت اصلی و بازیگر اصلی یافته ام که در ادامه به آن میپردازم:
بازیگر اصلی یا protagonist هدف داستان را دنبال میکند (همانطور که Antagonist مانع آن میشود)
شخصیت اصلی شخصیتی است که از نگاه آن داستان را تجربه و دنبال میکنیم.
قضیه جالب شد. قهرمان و شخصیت اصلی میتواند در داستانهای مختلف یکی باشد اما الزامی هم برای کار وجود ندارد. برای مثال در فیلم چارلی و کارخانه شکلات داستان را از نگاه چارلی دنبال میکنیم (شخصیت اصلی) اما Willy Wonka بازیگر اصلی در تلاش برای حل داستان است (بازیگر اصلی). در هتل ترانسیلوانیا نیز داستان را از نگاه ماوی و جاناتان میبینیم اما شخصیتی که باید تغییر کند دراکولاست.
کدام منطقی بنظر میرسد؟
نتیجه ای که میگیریم این است: اگر این کلمات متفاوت را در تعریف خود بکار نبرید فرصتهایی را از دست میدهید. به این روش میتوانیم تجربه بهتری داشته باشیم. شاید اگر داستان از زبان شخصیت دیگری باشد جالب تر بنظر برسد. شاید protagonist شما قهرمان داستان نباشد. همیشه داشتن واژگان با معانی ظریف کمک میکند تا فراتر از چارچوب فکر کنید.
اما آیا مجبورید از تعاریف بالا استفاده کنید؟ نه خیر،شما میتوانید آن را بگونه ای که به کار شما می آید و برایتان منطقی است و با تیمتان ارتباط برقرار میکند، تغییر دهید. میتوانید کلماتی جدید بسازید. بعنوان مثال من مایلم تمام شخصیتهای مهم را بازیگران اصلی یا main cast بنامم. با این کلمه میتوانم از آغاز بحث آن را بکار ببرم و میدانیم که با گفتن این کلمه درباره چه چیزی حرف میزنیم.
آیا این تعاریف مختلف برای شما معنایی دارد یا شما طور دیگری آنها را میبینید؟
ترجمه: مریم محمدی
این مطلب 0 دیدگاه دارد.