طراحی از مشاهدهی موضوع شروع میشود
هنگامی که تصمیم میگیریم تا از سوژههای اطراف زندگی طراحی کنیم، یا طراحی بر پایهی مشاهده انجام دهیم، تمایل داریم بیشتر در مورد ابزارها و تکنیکها صحبت کنیم، خصوصا در مورد کار فیزیکی طراحی!
اما طراحی قبل از آنکه مداد را بردارید شروع شده است!
زمانی شروع میشود که خودمان را در مکان و فضای سوژه احساس کنیم و شروع کنیم آن را بررسی کردن، تا شکل، فرم و پیچیدگیهای خاصی که ما را مجذوب خود کرده است را روی کاغذ پیاده کنیم.
بسیاری از طراحیها از مدل، تمرینی هست برای کسب روشِ جدید برای دیدنِ سوژه، با توجه به اینکه قبلا آن را نداشتهاید، و پیدا کردنِ جزئیات در چیزهایی که شما را به خود میکشاند.
البته که حساسیتِ بیشتر در این موضوع باعث میشود تا طراحیهای شما دقیقتر و قابل باورتر شوند. همچنین، حتی مهمتر از این:
وقتی از سوژه طراحی میکنید، “مشاهده” منبع الهامبخش هنرمند است. هرچقدر حساستر مشاهده و بررسی کنید، بیشتر از محیط اطراف الهام خواهید گرفت.
وقتی یاد بگیرید که چگونه مشاهده و بررسی کنید، تماما زاویه دید شما تغییر میکند و نتیجه، طراحیِ برپایهی مشاهداتِ دقیق خواهد بود.
تجربهای از مشاهده و تحلیل در حافظه:
اگر چشمانتان را ببندید و در ذهنتان اتاقی که در آن بودهاید را مجسم کنید، چه مقدار از آن را به صورت دقیق به خاطر خواهید آورد؟ (زودباش، امتحان کن!)
چه تعداد آبجکت را فراموش کردهاید؟
چه مقداری را به یاد دارید؟ اما قادر به تصویر شفاف آن نیستید؟
آیا به خاطر دارید که اتاق چطور روشن بود؟
رنگهای خاص؟
فاصلهی میانِ اشیا؟
به خصوص اگر این اتاق دائما در اشغال شما باشد، این میتواند تمرین چشم باز کردن باشد، آوردنِ آگاهی به نگاه کردنهای معمولی ماست که باعث دیدن و بررسی کردن هرچه دقیقتر خواهد شد.
تفاوت میانِ دیدن و مشاهده کردن
لئوناردو داوینچی معتقد بود که چشم انسان میداند که چگونه ببیند اصطلاحا saper vedere . این نکته بسیار مهم است، اما نه فقط در خلق هنر بلکه در تمامی ابعاد زندگی انسانی.
در زندگی روزمرهی ما، اغلب دنیا را به شیوهی “سطحی” میبینیم. همانطور که در ورزش بالا نشان داده شد، اسکن اتاقی که در آن هستید باعث می شود تا تصاویر و آگاهی مبهمی از محیط اطراف را به خاطر آورید. آنچه که تحت این شرایط نگاه میکنیم در حافظه باقی نمیماند، و از تشریح جزء به جزء آن عاجز هستیم.
برای داشتنِ توانایی تجسمِ یک موضوع به صورتِ شفاف، نباید صرفا به آن نگاه (Looking) کنیم، باید آن را ببینیم(Seeing).
ابزارِ مشاهده، تجربهی بصری سوژه است. معنا بخشیدن به آن در سطحِ تصویری.
ما قادر هستیم که به سوژهای، تا زمانی که چشمهای خود را به آن معطوف کرده ایم نگاه کنیم، اما توجه کامل و آگاهی را نیز باید دخالت دهیم. هنگامی که این کار را انجام میدهیم، به سوژه این فرصت را میبخشیم تا تاثیری روی ما بگذارد. تنها در این صورت میتواند به مدت طولانی در ذهن ما بماند.
این مهم است چون: تمامی طراحیها از ذهن است.
حتی وقتی بر اساس مشاهده و بررسی کار میکنید، همیشه لحظاتی هستند که چشمتان را ار سوژه برمیدارید تا به کاغذ نگاه کنید. در این لحظه شما از روی دیدن طراحی نمیکنید، شما چیزی را طراحی میکنید که به خاطر سپردید.
سلام
در تفاوت نگاه کردن و دیدن اشتباه نشده؟
سلام، ممنونم. بله اصلاح شد ^_^