5 نکتهای که میتواند شغل شما را نابود سازد
هنگامی که آموزشهای تحت حمایتی وجود نداشته باشد، مجبور هستید که به راه و روش خود آنها را دنبال کنید، اینجاست که کار سخت میشود. در برخی موارد توانایی تامین هزینهی آموزشهای گرانقیمت وجود ندارد و مجبور هستید دانش فعلی خود را نگه دارید. در بسیاری موارد هم تلاش میکنید تا بفهمید در زمینهی کاریتان چه خبر است. میتوانید نیمی از روز را صرف خودتان کنید و اخبار مهم را زیر نظر داشته باشید. البته، اگر نیاز به استفاده از تکنولوژی خاصی دارید باید فراتر از مرور اخبار مهم بروید و زمان زیادی را به آن اختصاص دهید.
2- آسیبهای جسمانی که دیگر توان کار کردن را از شما میگیرد
یکی از بدترین اتفاقاتی که میتواند برایمان بیفتد، از دست دادن سلامتی است. اگر کارمند باشید، واقعا سخت میشود و به فقدان درآمد گرفتار خواهید شد و این مشکل همراه با هزینههای پزشکی به طور چشمگیری زیادتر میشود. وقتی شخص جوان است، معمولن زیاد به این موارد اهمیت نمیدهد تا زمانی که مشکل جدی برایش پیش بیاید…
استرس، ساعتهای طولانی مقابل کامپیوتر نشستن و عدم فعالیتهای فیزیکی به طور معمول در پروژههای فریلنسرها دیده میشود که باعث اسیبهای جدی میشود. وقتی برای خودتان کار میکنید، ایستادن و توقف کار بسیار مشکل میشود زیرا انگیزهی این را دارید که هرچه سریعتر پروژه را به پایان برسانید و پول آن را دریافت کنید. اما اگر هزینهی این کار، سلامتتان باشد، انجام این کار واقعا بیمعنی است. باید زمان توقف و استراحت قبل از اینکه کار به ما صدمه بزند را یاد بگیریم.
3- کار به خاطر پول و از دست دادن مهارتهای ارزشمندتان
در واقع، زمانی که برای شرکت یا سازمانی کار میکنید، بیشتر مشکل ساز است چون کاری را انجام میدهید که به شما اختصاص داده شده است. وقتی شما فریلنسر یا آزادکار هستید خودتان تصمیم میگیرید که کدام پروژهها را قبول کنید. هنگامی که تعادل میان پروژههای کسل کننده و پروژههای جالب توجه و خوب را پیدا نکنید، اغلب به ناکجاآباد خواهید رفت!، هنگامی که برای پول کار میکنید و حساسیتی روی پروژههایی که میتواند تواناییهای شما را نشان دهد نشان نمیدهید، فقط زمان است که اهمیت دارد قبل از اینکه مهارتهای با ارزش خود را از دست بدهید اقدامی کنید. بله، انجام این کار بسیار آسان است. اینکه کاری را همیشه به صورت روتین انجام دهید تا نسبت به کاری که مجموعهای از مهارتهاست و قدرت شما را به مبارزه میطلبد. البته انجام همین کار هم به صورت کنترل نشده، نوعی خودکشی است…!
4- تداخل مسائل شخصی با کار
مسائل شخصی یک مانع و ضربهی بزرگ به یک آزادکار یا فریلنسر است (البته در محیطهای کار حرفهای و در یک مجموعه نیز به همین صورت است.)، وقتی که در خانه کار میکنید؛ در تئوری زمان بیشتری در اختیار دارید تا آن را به خانواده ختصاص دهید، در برخی شرایط، مثل شمشیر دولبه است. وقتی در منزل هستید، در دسترس میباشد و یا حداقل چیزی است که سایر اعضای خانواده فکر میکنند. سر کار حاضر نیستید، پس در هر جا و مکانی مایه زحمت و پریشانی شما بوجود خواهد آمد.
گاهیاوقات گفتن اینکه کارهای ساده و روزمرهی افرادی که دوستشان دارید به کار شما صدمه میزند، بسیار سخت میشود. این است که برخی اشخاص در اطراف خانه، دفتری را اجاره میکنند که بهتر از کار کردن در خانه است. و این روش باز هم جوابگو نخواهد بود چون آنها هر روز ده بار با شما تماس گرفته و لیستی از کارها را سفارش میکنند. تنها راه حل این است که محکم و قاطع “نه” گفتن را یاد بگیرید به آنهایی که شرایط شما را درک نمیکنند حتی وقتی که بیژامه به تن کردهاید، در حال استراحت نیستید و کار میکنید، توضیح دهید که جریان از چه قرار است.
5- ایجاد کسب و کار نادرست/تصمیمگیریهای اشتباه
وقتی برای کسی کار میکنید، معمولا درگیر روند اتخاذ تصمیمگیریهای مالی نمیشوید، به این معنی که نیازی نیست که به مقابله – یا حداقل نه به طول مستقیم – عواقب تصمیمات اشتباه بروید. اما اگر در این زمینه تصمیم نادرستی اتخاذ شود، میتواند زندگی حرفهای را نابود سازد.بسیار ناراحت کننده است که وقتی میتوان از اشتباهات درس گرفت، بر عکس، دوباره در دام تصمیمات نادرست گرفتار شد. در خصوص پولی که درمیآورید درست تصمیم بگیرید.
این مطلب 0 دیدگاه دارد.