انیمیشن پارانورمن از دیدگاه تراویس نایت
تا کنون لایکا خود را به عنوان استودیوی موفق فیلمسازی معرفی کرده است؛ درحالی که فقط 2فیلم با عناوین کارولین و پارانورمن را در کارنامهی حرفهای خود دارد. ولی به صورت شگفتانگیزی طراحی شده و داستانها به زیبایی هرچهتمامتر توسط استودیویی که در ناحیه Oregon مستقر است نقل شده اند.
پسر Phil Knight بنیانگذار و رئیس Nike با نام Travis Knight در سال 2005 استودیو لایکا laika را تاسیس و در جایگاه مدیرعامل استودیو قرار گرفت. ولی او تهیهکنندهی معمولی فیلم نسیت! او به جای صرف تمامی وقتش با کسب و کار، همراه با انیماتورها و هنرمندان استاپموشن زمان صرف میکند. همانطور که احتمالن میتوانید تصور کنید، او به شدت در این زمینه سرمایهگذاری کرده است و برای رسیدن به آیندهای موفق با تولیدات خلاق و با کیفیت در حرکتاند، همچنین تراویس میخواهد مطمئن شود که همواره میتوانند بهترین تولیدات را داشته باشند.
مصاحبهی اِریک اِلسِنبِرگ با تراویس نایت:
علاوه بر اینکه به عنوان انیماتور ارشد در این پروژه هستید، همچنین صاحب استودیو نیز میباشید و دارای مقدار زیادی نفوذ روی اینکه کدام پروژه استارت بخورد؛ چگونه به پارانورمن چراغ سبز نشان دادید و چه فرایندی را طی کرد؟
واقعا ما هیچ نوعی از فرآیند مرحلهای را نداریم؛ چراکه لایکا شرکتی است که بروکراسیهای پیچیدهی اداری ندارد. بسیار کوچک است و توسط بازاریابان خبره، مدیران مالی یا اشخاص پرنفوذی اداره نمیشود. این سیستم توسط هنرمندان اداره میشود. به این ترتیب همیشه نوعی ارتباط خطی میان مدیر و هنرمندان اجرایی وجود دارد.
مقداری از راه تولید را با Chris Bulter طی کردیم، او سرپرست تیم “داستان” را در کارولین عهدهدار بود. پارانورمن یک داستان ساده شدهای دارد: “یک فیلم زامبی برای بچهها”، من این ایده را دوست داشتم. چه چیزی بهتر از زامبیهای استاپ موشن میتوانست باشد؟ برمیگردد به 5 سال قبل، مطمئنا زامبیها اینقدر سر زبانها نبودند!، مرحلهای بود که در آن باید کمی آیندهنگر باشید. خب، دنیا در 3-4 سال آینده چه چیزهایی را دوست خواهد داشت؟ نمیتوان گفت، پس هیچ نتیجهای نداریم. فقط باید نقاطی را پیدا کرد که به آنها واقعا ایمان دارید، همچنین به افرادی که قرار است آنها را بسازند، سپس تمامی حمایت را پشت آنها قرار دهید، با کریس کار بسیار ساده بود، چون واقعا به ایده ایمان داشت. فراتر از ایده و زامبیها، واقعا داستان زیباست همراه با رزونانسهای عمیق احساسی، در بسیاری جاها “خودم” را در داستان دیدم، خودم را در “نورمن” دیدم و فکر میکنم برای تمام همکارانم در تولید نیز همینطور بود.این ایده به دنبال کارولین آمد، همان مواد تشکیلدهنده را داشت، به این مواد معتقد بودم البته کمی ترس هم داشتم. این 3 مورد، باعث شد که تصمیم ساخت برای کارولین و پارانورمن را بگیرم. کریس هنرمند برجستهای است.
بسیار لذتبخش است، چیزی واقعا قدرتمند در زیر آنهمه تجربه وجود دارد و میتوان در همه سطوح تجربه کرد. به نظر ریسک بزرگی میرسد به نوعی همان مواد تشکیل دهنده بود، آنها را بر اساس احساسم مرتب کردم و دیگر نگران نیستم. اگر در حال انجام کاری هستیم، اگر در این ژانر کاری میکنیم، اگر در حال نقل داستانی جالب توجه هستیم، به نظر من اوضاع کمی ترسناک میشود!، احتمالن به این معنی است که در حال انجام کار درستی هستیم.
پس این نوعی دستور برای لایکاست؟ فقط برای به جلو راندن مرزها در این تکنیک؟
آره، نه اینکه نوآوری کنیم و این تکنیک را به منظور تحول به جلو برانیم. فکر میکنم گزینهها متعددی برای انتخاب نوع سرگرمی برای افراد وجود دارد و ما فیلمها را برای خانوادهها درست میکنیم. خصوصا کسانی که هوادار انیمیشن هستند، خودم از چیزهایی که در این زمینه –آن بیرون- تولید شدهاند نومید شدم، چیزهایی که مسئولم تا به کودکانم نشان دهم، همانهایی نیستند که در کودکی خودم آنها را دیده باشم. تمامی اینها را کمی مردمی و pop کردهایم، کمی چاشنی سرگرمی را به آن اضافه کردیم، حرف معنادار خاصی نداریم که بزنیم، فقط پیامی هست که در کل داستان باید منتقل شود.
نمیخواهیم تکراری باشیم. اگر به کارولین نگاه کنید و سپس به پارانورمن، متوجه میشوید که نقاط مشترک زیادی بین DNA های این دو اثر وجود دارد درحالی که دو فیلم کاملن متفاوتی هستند. هم از لحاظ دیداری و هم از لحاظ احساسی. برای من مهم است که سبک مشخص شدهای نداشته باشیم، مایل نیستم از لحاظ بصری تکراری باشیم. انیمیشن ابزار شگفتانگیزیست. میتوان هر نوع داستانی را در هر ژانری نقل کرد.
به ایدهی زامبیهای استاپموشن و اینکه ایده را دوست دارید، اشاره کردین. آیا فکر میکنید داستانهایی هستند که در ژانری بهترین بازدهی را داشته باشد، درحالی که در دیگر ژانرها نتواند درست ظاهر شود؟
استاپموشن محدودیتهایی دارد. هر فرمی از فیلمسازی محدودیتهایی دارد. ولی استاپ موشن خیلی محدودیت دارد[میخندد]. درون یک پروسه پخته میشود. اشتباهاتی هم وجود دارد، در تمامی موارد میتواند رخ دهد. این چیزهاست که کیفیت انسانی به کار میبخشد. دیگر اشکال هنری را سطح پایین فرض نمیکنم، به هیچ وجه، استاپ موشن تنها به این دلیل خاص است. این داستان با این ابزار به خوبی نقل میشود. فکر میکنم استاپموشن نوعی توهم حرکتی مرموز تاریک به مدد هنری سِلیک Henry Selick و تیم برتن Tim Burton پیدا کرده است.
ما میخواهیم مخاطبین به یک ارتباط عاطفی با شخصیتها و داستان برسند، مایل نیستیم که مدام فکر کنند با یک سری عروسک طرف هستند. این بدان معناست که ما واقعا تلاش میکنیم. استایل انیمیشنی که در پارانورمن داریم، نوع ارتقاء یافتهی کارولین است که آن را “skewed naturalism” مینامیم. انیمیت ها بسیار با ظرافت و تمیز کار شده است به نوعی برداشت از زندگی واقعیست. سخترین روش برای انیمیت در استاپ موشن[میخندد]، اما اگر توانایی انجام این کار را داریم، مخاطب این مجال را پیدا میکند تا با کاراکترها مثل افراد عادی برخورد کند. فراموش میکنید که با عروسکهای استاپموشن سروکار دارید؛ به نوعی، به یک زندگی درونی نظاره میکنید.
از لحاظ تکنیکی، لایکا جهشی بزرگ از کارولین به پارانورمن در استفاده از پرینترهای سهبعدی داشت. آیا در ادامه به استفاده از فنآوریهای جدید میاندیشید؟
ما دائما در حال تلاش برای نقل بهتر داستانها هستیم. فکر میکنم میتوان به سادگی تکامل چشمگیر بصری را از آنچه برای کارولین و پارانورمن انجام دادیم ببینید. دائما در تلاش برای کشف تکنولوژیهایی هستیم که به دردمان بخورد.
گالری پارانورمن، عکسهایی از پشتصحنه و فیلم.
[widgetkit id=6717]
این مطلب 0 دیدگاه دارد.