کتابی از نادیدههای دیزنی
نام او را شاید فقط پرسنل دیزنی بشناسند و چهره اش را انیماتورهای کهنه کار کلاسیک. ولی صدای Kathryn Beaumont برای هیچ کس غریبه نیست. صدای شخصیتهای انگلیش رز در “آلیس در سرزمین عجایب” و ویندی در “پیتر پن”.
هرچند تنها, صدای این هنرپیشهٔ کهنه کار، یاد آور خاطرات زیادی از فیلمهای کلاسیک دیزنی است، با این وجود وظیفهٔ کاترین تنها به ضبط صدای شخصیتهای انیمیشن ختم نمیشد. برای دریافت بهتر از آنچه باید به انیمیشن در آید، کاترین موظف به خواندن دیالوگ در استودیوی صدا و همچنین اجرای نقش می بوده و از تمام این دوران، فیلمبرداری به عمل می آمده تا در مراحل طراحی انیمیشن، از فیگورهای بازیگر در طی اجرای نقش، به عنوان مرجع تصویری استفاده گردد. به عقیده بسیاری از کلاسیک انیماتورهای دیزنی، از تمام این سکانسهای هرگز پخش نشده که به احتمال زیاد در گوشهای از انبار دیزنی، به صورت فیلم و عکس آرشیو گردیده، میتوان کتابی از نادیدههای دیزنی گرد آوری نمود.
کاترین در سنّ ده سالگی و پس از بازی در فیلم دیگری، توجه والت دیزنی را به خود جلب نمود و پس از راه یافتن به استودیوی دیزنی, راه خود را تا هنرپیشگی صدای آلیس پیش برد. بر طبق اصول متداول تولید انیمیشن، دیالوگها تا پیش از شروع طراحی، ضبط و آماده برای تولید میگردند. ولی در روزگار تولید آلیس در سرزمین عجیب، در استودیوی دیزنی که بیشتر تمرکز تیم تولید بر روی تحقیق و مطالعه انسان و حرکات بدن بود، ضبط دیالوگها بر روی صحنه تمرین و با حضور بازیگرانی چون Kathryn Beaumont انجام میگردید.
Kathryn Beaumont در خاطرات خود، سختترین دوران همکاری خود با استودیوی دیزنی را تولید انیمیشن بلند Peter Pan ذکر میکند.
“یادمه که با یه طنابِ وصل شده به وسط بدنتون، منو از زمین بلند میکردند. به این حالت که وانمود کنم دارم پرواز میکنم. یادم میاد خیلی احساس خجالت میکردم. ولی خوشبختانه Roland Dupree، هنرمند نقش پیتر پن هم اونجا حضور داشت که حرفه اصلیش رقص بود. به من که اون زمان نوجوان بودم راهنمایی می داد و به کمکش خیلی از خجالتم ریخت. اون تجربه به پایان رسید ولی در انتها میدونستم که من رقصندهٔ خوبی نیستم.”
Kathryn Beaumont در ادامهٔ خاطرات خود, از حضور خود والت دیزنی در استودیوی تولید، گاهی به منظور نظارت بر روند تولید و گاهی به دلیل کاملا متفاوتی یاد میکند.
“او (والت دیزنی) در اون دوران به قطار خیلی علاقه مند بود و به دلیل همین علاقه, در استودیوی صدا یک خط راه آهن کوچیک کشیده بود; با یه ترن نسبتا کوچیک. گاهی زنگ میزد و در مورد پیشرفت کار میپرسید و گاهی فقط از کارگردان میپرسید که آیا اشکالی داره با دوستاش یه سر به استودیو بیان تا با قطارش، اطراف استودیو رو نشون بده. و البته همیشه کارگردان ازش استقبال میکرد. فکر کنید که تولیدکننده ازتون بپرسه میتونه به استودیوی خودش بیاد اگه اشکالی نداشته باشه. واقعا خنده دار بود.”
چه عکسای جالبی!