تعمیرکار
شرمن به صورت متعجب داگلاس نگاهی انداخت. «اگر یک کویر را پر آب کنی، احتمالا یک دریا را خالی کردهای. “درستکردن”، کار پیچیدهای است.»
…
شرمن چشمهای اشک آلودش را بالا آورد و به داگلاس نگاه کرد. «من آن دریای خالی هستم.»…
گزیدهای از داستان کوتاه “تعمیرکار”، پرسیوال اورت.
از میر سالار رضوی، بابت معرفی این داستان، سپاسگزارم.
این مطلب 0 دیدگاه دارد.