صحنه آخر فیلم Missing Link یکی از چالشبرانگیزترین محیطها برای Laika بود
کارگردان هنری Rob DeSue میگوید: “ما شانس آوردیم که از فیلم Kubo and the Two Strings به فیلم Missing Link رسیدیم، در آن پروژه در Laika بزرگترین صحنهها را ساخته بودیم، زیرا چیزهایی یاد گرفتیم که روی این فیلم پیاده کردیم. ”
اما با وجود تجربههای بدست آمده از چهار فیلم نامزد اسکار، چیزی نمیتوانست تیمهای منظره Laika، ساخت عروسک و جلوههای ویژه را آماده چالشهای پیشرو برای صحنههای هیجانانگیز فیلم در تندراه یخی هیمالیا کند. در سکانسهای پیشنمایش فیلم، ماجراجویان Sir Lionel Frost و Adelina Fortnight به همراهی Mr. Link به هیمالیا میروند تا او را به قوم و خویشانِ Yetiاش برسانند.
در فیلمهای قبلی، Laika ایده ساخت مدل یا ماکتهای محیطی را نوآور کرده بود. Steve Emerson برنده جایزه جلوههای ویژه vfx میگوید: “ماکتهای محیطی نه تنها برای بخش هنری مفید هستند تا به مناظر وسیع تر که ساخته میشوند اضافه شوند، بلکه این مدلها میتوانند اسکن و به بخش pre-vis منتقل شده، سپس با لنزهای مختلف دوربین فیلمبرداری شوند. این کمک میکند تا مقیاس یک عروسک یا شی با مقیاس منظره به تعادل برسد. و پس از آن، میتواند بهعنوان یک اساس برای ساخت جلوههای ویژه باشد. ما ماکتهای این مکانها را در همه پروژه ها تا خودِ Coraline درست کردیم . این ماکتها را برای زمین اطراف خانه او، خودش و باغ نیز انجام دادیم. اما این روش، زمانیکه بخواهیم هیمالیا را در مقیاس یک به ۲۰۰۰ بسازیم، بسیار اهمیت مییابد و برای ما ضروری است. این یک گام بزرگ برای دپارتمان ما بود زیرا این روش ما رو قادر میسازد تا استایل خودمان را حفظ کنیم درحالی که قادر هستیم ماکت ها را بزرگتر بسازیم.
البته بزرگترین عنصر هر سِت در هیمالیا، یخ بود. به میزانی بسیار زیاد!.
Hannah Baker هنرمند منظره Missing Link اعتراف میکند که نظر کارگردان/نویسنده Chris Butler درباره مرحله آزمایشی درههای یخی بزرگترین کوه کره زمین او را نگران کرد.
او میگوید: ” یخ یکی از سختترین موادی بود که باید آن را درست میکردیم.” “این ماده عمقی دارد که نمیدانستیم تا چه اندازه باید پیش برویم تا به آن برسیم. با لایههای مختلف پلاستیک و استات acetate و اورتان urethane عمق ماده را ساختیم. با همکاری یکدیگر و توسعه روش جدید.. به یک نوآوری در دپارتمانمان رسیدیم.
Emerson سرپرست vfx اضافه میکند: ” در کوبو تمام فیلم در ژاپن افسانهای ساخته شد. ما از محیطی به محیط دیگر جابجا میشدیم اما همچنان با همان زیبایی ژاپن یکدست و هماهنگ شده بود. درMissing Link ما از Loch Ness به لندن رفتیم، به شمال شرقی اقیانوس آرام و جنوب شرقی امریکا، از آنجا به نیویورک و از اقیانوس آتلانتیک عبور کردیم تا به سواحل فرانسه رسیدیم. سپس با قطار به هند رفتیم و قبل از اینکه به هیمالیا برسیم، از Shangri-La عبور کردیم. تا الان، این بزرگترین چالش جلوههای ویژه در این فیلم بود.
“مقیاس” یک چالش خاص بود. برای مثال، هیمالیا نیازمند ستهای بسیار بزرگ است. هیمالیا تقریبا بیست هزار پا ارتفاع دارد.Nelson Lowry برنده جایزه Annie برای طراحی تولید میگوید: ” و عروسک Sir Lionel تقریبا یک پا است. اگر ما همان مقیاس را در فیلم استاپ موشن حفظ میکردیم، با توجه به قد Sir Lionel ارتفاع هیمالیا ۱۵۰۰ پا میشد. ما مشغول ساختن نمایش عظیمی از طبیعت بودیم. فکر کردیم که چگونه عروسکهای کوچک را به این گستره وارد کنیم و در عین حال قابل تشخیص باشند؟ بحثهای زیادی میان تیم طراحی تولید، کارگردان و عکاس انجام شد. نهایتا مقیاس درست را پیدا کردیم تا کاراکترها به وضوح دیده شوند، به ویژه در صحنهی پل یخی خطرناک که در کوه رخ داد. برای اینکه کاراکترها مانند ذرات گرد و خاک دیده نشوند، مجبور شدیم مقیاس اشیا را تغییر و تنظیم کنیم تا زیبا به نظر بیایند و در خلال داستان راضی کننده باشند.
مشکل دیگری که باید حل میشد در بخش ساخت لباس برای عروسکها بود. سرپرست ساخت عروسک John Craney میگوید:” کاراکتر اصلی ما یک Sasquatch یا همان بزرگپا هست که پوشیده از خز است. و در یک تندرای برفی گیر میفتد. کارگردان ما Chris Butler خواست که خزهای آقای لینک به محیط بیرونی واکنش نشان دهد. انیمیت شوند و حرکت کنند. استاپ موشن یک فرآیند بسیار دقیق و پر زحمت است و حالا علاوه بر این، از انیماتور میخواهیم تا هر قطعه از خز لباس آقای لینک را حرکت بدهد. با چنین جزئیاتی نمیتوانستیم فیلم را به پایان برسانیم.
Craney اشاره میکند: “تیم ساخت عروسک بحثهای زیادی درباره چگونگی انیمیت خز لباس در شرایط باد داشتند. و به ایده استفاده از رنگ نامرئی فرابنفش رسیدند.” این یک نوع ماده است که تیم CSI هنگام بررسی یک صحنه جرم به دنبال اثر انگشت یا سایر آثار هستند استفاده میکنند. یک قطعه از خز لباس آقای لینک با رنگ فرابنفش که مقدار آن در بخش ریشه کمتر و در نوکِ مو کمتر، رنگ شد. زمانیکه به آن قسمت از خز نور فرابنفش تابانده شد، در نوکِ مو یک ناحیه واقعا روشن خواهید داشت، هنگامیکه دپارتمان جلوههای ویژه، صحنه انیمیشن را دریافت میکند، کامپیوتر براساس مقادیر درخشندگی نور، یک اعوجاج یا تغییر را اعمال میکند. به دلیل وجود رنگ سفید بیشتر، حرکت در بالا بیشتر میشود و در قسمت پایین به دلیل نور سفید کمتر، حرکت کمتری وجود دارد، درست مثل یک خز واقعی در باد. نتیجه این شد که خز لباس آقای لینک در باد تکان میخورد. نتیجه را به کارگردان و سرپرست انیمیشن Brad Schiff نشان دادیم و مشکل حل شد. قابلیت Laika در افزایش عملکرد یک استاپ موشن با یک راهحل دیجیتالی در فضای انیمیشن منحصربفرد است.
Hannah Baker هنرمند ساخت مناظر، یادآوری میکند که تماشای آن سکانس به صورت یکجا شگفتانگیز بود- مخصوصا در حلقهی افرادی که که برای این کار زحمت کشیده بودند . این بزرگتر و بهتر از آن چیزی بود که میتوانستیم تصورش را بکنیم.
این مطلب 0 دیدگاه دارد.