کولهپشتیای به سنگینی ۹۲!
از امیرمهرانیِ عزیز مچکرم که این فضا رو برای به اشتراکگذاریِ تجربهها و آرزوها باز کرد. خب، باید درخصوصِ ۹۲ی خوبم اینطوری بگم: دوستش داشتم. سالِ سخت، اما سرشار از اتفاقهای کوچک و بزرگی بود که من رو بیشتر و بهتر رشد داد.
چندین سال هست که طبق عادت، هر روز زندگیم رو مکتوب میکنم. و تو اولین برگِ سفیدِ سررسیدم مهمترین اتفاقهای سال رو با تاریخ و به صورتِ خلاصه مینویسم. همین الان دوباره به همان برگ رجوع کردم و احساس خوبی داشتم. از این منظر که بیشتر، کارها و اقداماتی رو انجام دادم که واقعا دوست داشتم و با اشتیاق سمتِشون رفتم. پروژههایی رو شروع کردم که در ابتدا همهاش تو ذهنم بود، ریز ریز استارت زدم و به عینیتی رسیدم که لذتِ چشیدنش واقعاً احساس متفاوتی داشت.
برای پاسخ به سوال اول: چیزهایی که در کولهپشتیام میگذارم. مهمترینشون اینه:
۱- آهسته و پیوسته راهم رو ادامه بدم. من واقعا و از صمیم قلب به این موضوع اعتقاد دارم که همه چیز تو زندگی آهسته ساخته میشه و ماییم که با “پیوستگی” میتونیم اون رو به واقعیت بدل کنیم.
۲- اقدام میکنم. لحظههایی که واقعا ناامید هستم و به صورتِ دورهای “انرژی” ندارم، درست تو همون دقایق به خودم میگم: “پاشو و این احساس رو از بین ببر، اجازه نده که در آینده پشیمونی سراغت بیاد.” و بلافاصله اون احساس جای خودش رو به چیزهای دیگه میده. پس “اقدام” رو همیشه دارم با خودم.
۳- اتصالِ نقطهها. همچنان به اتصالِ این نقطهها ادامه خواهم داد. استیوجابز، درسهای خوبی به دنیا یاد داد.
۴- آرامش. یاد گرفتم آروم باشم و خودمو کنترل کنم. یاد گرفتم که من همینام، و نیازی ندارم که همه همه من رو بفهمند و درک کنند، هر کسی منحصر هست به افکار و وسعتِ روحش.
۵- نهایتِ تلاشِ خودم رو بکنم. یاد گرفتم با انجام دادنِ نهایتِ تلاش کارهایی به سرانجام میرسند که از دور، غیرممکن و به عبارتِ بهتری، “طاقتفرسا” جلوه میکردند. و این تلاش در نهایت، باعث ایجاد اعتماد به نفسِ خوبی خواهد شد که مسیرِ انجامِ کارهای دیگر رو هموارتر میکنه، کارهایی که با زیاد شدنِ تعدادشون ممکن هست دیگران نحوهی انجامِش رو نتونن تصور کنن.
۶- همیشه از کل، به جزء برس. یک اصل تو طراحی، انیمیشن و در کل هنر هست که تمام حرفش اینه: “اول کل رو ببین، بعد جزئیات رو اضافه کن”. یاد گرفتم ابتدای هر پروژه، کلیتِ قابلِ دستیابی برای خودم تعریف کنم، و بعد جزئیات رو بر اساسِ نیازم بش اضافه کنم. این اصل در ارتباط با آدمها نیز صادق هست.
۷- ساده باشم. به قولِ ریکی نیوا (پروداکشن دیزاینرِ انیمیشنِ آپ): “سادگی در موردِ نحوهی انتخابِ جزئیات هست.” من هم با توجه به این حرفِ عالی. تصمیم دارم ساده باشم، اما در موردِ نحوهی انتخابِ جزئیاتِ زندگیم عاقلتر باشم.
۸- کلیشه اما مهم: امیدوار باشم. نقل قولِ خوبی از زیگزیگلار یادم هست که میگفت: امیدواری همیشه نیست، برای همین اون رو هرروز توصیه میکنیم. پس امیدواری خوبه!. به نظرم امید رو باید ساخت و تقویتش کرد.
سوال دوم، در خصوصِ تصویرِ رؤیایی که تو ذهنم دارم:
۱- من رؤیای “رشد کردن باهمدیگه” رو دارم. تصویری که تو اون هیچکسی در خصوصِ دانستهها و ایدههاش بخیل نیست و پیشرفتِ خودش رو مرهونِ پیشرفتِ دیگری میدونه و برای کمک بههم از هیچ کوششی دریغ نمیکنه. خصوصا تو زمینه کاریِ خودم تمام سعی و تلاشم همین بود که بتوانم ذرهای از این مسیر رو هموار کنم و به نوعی متوجه این باشم که از انتقالِ دانش، تجربه، امید و ویژن، هیچ ضرر و زیانی به من نمیرسد، نرسیده و نخواهد رسید. امیدوارم روزی ایرانِ ما، در حیطهی انیمیشن در دنیای کنونی حرف بزنه و به نوعی وارد بازارِ جهانی بشه. در این خصوص این نوشته رو پیشنهاد میکنم.
۲- رؤیای دومم صداقت برای همهی ماست. امیدوارم درستی، صداقت، خلوصِ نیت جای دورویی، زرنگبازی، دروغ و ریا رو با بیرحمی تمام بگیره.
۳- تصویرِ سومم، در خصوص اتفاقهای درونیِ خودم هست که در صدد به تصویر کشیدنشون هستم. در این مورد به طرز فجیعی! هم امیدوار هستم و هم دوستانِ بسیار باارزشی دارم که منو هیچوقت تنها نگذاشتهاند و تنها به کمکِ اونهاست که میتونم به واقعیت بدلشون کنم.
همینجا هم از زحماتِ پدر و مادرم تشکر میکنم که هر چه دارم از وجود پرمهر و عاشقانهی آنهاست. چیز دیگهای به ذهنم نمیرسه. در پایان، سالِ ۹۳ی خوش، سرشار از لبخند، رضایت، سلامتی و برکت رو برای تک تکِ شما آرزو میکنم.
این مطلب 0 دیدگاه دارد.