skip to Main Content

نگاهی به انیمیشن کوکوCOCO، محصولی متفاوت از پیکسار

میگوئل گونزالز Miguel Gonzalez پسری یازده ساله است که خانواده‌اش موسیقی را ممنوع کرده‌اند. او اشتیاق شدیدی برای نوازندگی دارد، اما وقتی که گیتار موزیسین موردعلاقه‌اش ارنستو د لا کروز  Ernesto De La Cruz را می‌دزدد، به دنیای مردگان پرت می‌شود و باید تا قبل از طلوع آفتاب به سرزمین زنده‌ها بازگردد. پس از Inside Out، پیکسار مجددا نگاهی به دنیای متافیزیک با سفری در دنیای پس از مرگ داشت. هیچ مفهومی آنقدر برای پیکسار سخت نیست که نتواند آن را نفس‌گیر اجرا کند.

این فیلم درون یک فرم ماجراجویانه بوسیله‌ی شخصیت‌هایی به شدت مختلف و متفاوت جا شده بود، در نهایت این فیلم انیمیشن یک محصول تکان‌دهنده در مورد ارتباطات خانوادگی و روش‌های پیچیده‌ای که دیگران را دوست داریم بود. همچنین کوکو یکی از فیلم‌هایی‌ست که به بهترین شکل ممکن انیمیت شده است. سکانس‌هایی در دنیای واقعی هست، جایی که توجه به جزییات می‌تواند دنیایی چنان ملموس بسازد که یک پسر یازده ساله در خیابان‌های درخشانِ فلوروسنت مانند آن بدود به طوری که کاملا واقعی به نظر بیاید. از درخشش شمع‌ها تا شهر مردگان که میان زمین و آسمان معلق است. هر عنصرِ دیزاین در این فیلم شگفت‌انگیز است، زیبایی محض توجه را یک‌جا نگه می‌دارد حتی در سکانس‌های سریعِ تعقیب و گریز.

قهرمانِ ما پسری‌ست به نام میگوئل Miguel که می‌خواهد درست مانند ستاره‌ی مشهور سینما ارنستو دِلا کروز گیتار بنوازد. اما در چندیل نسل قبل یک مشکلی وجود دارد، قلبِ مادربزرگِ مادربزرگش سالیانِ سال به خاطر ترکِ او توسط شوهرِ موسیقیدانش شکسته است و از آن موقع موسیقی را در نسل خودش ممنوع کرده است. میگوئل نمی‌تواند این ممنوعیت را تحمل کند، اما وقتی که گیتارِ هنرمند محبوبش را از مقبره‌اش می‌دزدد ناگهان متوجه می‌شود که در شبِ جشنِ مردگان، به دنیای آنها منتقل شده است. او در این شرایط نمی‌تواند وارد دنیای زندگان شود تا زمانی که یکی از فامیل‌های خود را پیدا کند و دعای خیرش، او را راهی دنیای زندگان کند. در نهایت او با کاراکتری به نام Hector هکتور متحد می‌شود تا او را به خانه برگرداند.

در این میان، مقدار زیادی شرایط توصیفی وجود دارد تا بدانیم قوانین مراجعه به دنیای زندگان چطور کار می‌کند، اما وقتی این مرحله پشت سر گذاشته می‌شود، فیلم به سمتِ پایانی فوق‌العاده احساسی به همراه موزیکال‌هایی زیبا می‌رود. وفاداری به فرهنگِ مکزیکی کاملا مشخص است، پیکسار در این فیلم از John Ratzenberger تنها صداپیشه‌ی غیر مکزیکی در فیلم استفاده کرده است. غذاهای محلی و سنت‌ها مانند alebrijes ( مجسمه‌های فرهنگِ عامیانه که به صورت درخشان و رنگی ساخته و نقاشی شده‌اند) نیز همه جا وجود دارند. این‌ها نه تنها برای زیبایی استفاده شده‌اند، بلکه کمک می‌کنند برای بیانِ داستانی خاص و یکتا.

اما تمِ فراگیر فیلم در مورد عشق، خانوانده و خلاقیت همه جا به چشم می‌خورد. در نهایت قهرمانِ جذابِ داستان به کمک مردگان باید در سرزمین زنده‌ها به دنبال صلح و عشق باشد و مسیری که او این کار را انجام می‌دهد، حتی قطرات اشک را از چشمانِ سرسخت‌ترین تماشاگران سرازیر می‌سازد.

در کوکو انیمیشن به حد اعلای خود رسیده است، انیمیشن در حرکاتِ ظریفِ صورت و دستانِ شکننده‌ی مادربزرگِ مادربزرگ میگوئل قابل توجه است. شاید، غیر منتظرانه، در اغلب قسمت‌ها، کوکو فیلمی نیست که اشک از چشمان سرازیر کند! در واقع در اکثر سکانس‌ها ریتم بالاست و میگوئل در تلاش است تا راهی به سوی پیدا کردنِ هنرمند مورد علاقه‌اش بیابد.

 

میر‌توحیدرضوی

من عاشق انیمیشن هستم و در همین زمینه هم در پراگ مشغول به کار هستم. بیش از 10 سال هست که از تامین محتوی و انتشار مطالب و تجارب مرتبط با انیمیشن در پویانما و مدیریتِ اون به همراه برادرم لذت می‌بریم. من رو میتونید در اینستاگرام پیدا کنید. لینک‌های مرتبط همین پایین هست:

این مطلب 9 دیدگاه دارد.

    1. برای انیمیت پیکسار از Presto استفاده می‌کنه؛ اما فکر می‌کنم پروداکشن اصلی روی نرم‌افزار مایا هست. طبق دیده‌های ما از پشت صحنه‌ها.

  1. به جرئت میشه گفت از تمام آثار پیکسار یک سر و گردن بالاتر است
    انتهای فیلم واقعا اشک من سرریز شد
    یکی انتهای این فیلم چند قطره ای اشک ریختم و یکی هم اینساید اوت جایی که شادی توی چاله ی فراموشی گیر کرده.

  2. عالی بود
    اتفاقا همین دیشب دیدمش واقعا انیمیشن متفاوتی بود مخصوصا رنگ هایی که توی فیلم به چشم میخورد عالی بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
جستجو