پادکست ۷: دیزنی چگونه دنیای مدرن و رترو مانندِ “رالف اینترنت رو نابود میکنه” رو خلق کرد
پروداکشن دیزاینر آقای کوری لوفتیس Cory Loftis و سرپرست انیمیشن آقای رِناتو دوس آنجوسRenato dos Anjos در خصوص دیزاین شخصیتهای الهام گرفته از دهه ۶۰ میلادی برای سری جدید انیمیشن “نابودش بکن رالف” گفتگو میکنند.
از اینجا میتونید به پادکست این مطلب گوش کنید و یا با کلیک روی آیکان سهنقطه، فایل امپیتری رو دانلود کنید:
رالف، شخصیت منفی بازی کامپیوتری که سلانهسلانه راه میره، در کنار وانِلوپ وُن شوِتسِ جیغ جیغو با میزبانی شخصیتهای متفاوتی از دنیای دیجیتال، اینبار با سری دوم تحت عنوان “رالف اینترنت رو نابود میکنهRalph Breaks the Internet“هم اینک روی پردههای سینماهاست. در انیمیشن اخیرِ والتدیزنی، شخصیتهای عجیب غریبِ ما برای وارد شدن به دنیای پهناور اینترنت، دستگاه آرکِید رو ترک میکنند که به نظر میاد اونجا هم از خرابکاریهای رالف در امان نیست!. کارگردان رالف خرابکار، آقای ریچ مور Rich moore و تهیه کنندهی فیلم آقای کلارک اِسپِنسر Clark Spencer مجددا برگشتهاند، همراه دستیار نویسنده آقای فیل جانستِر Phil Johnstor که ایندفعه برای کمک به آقای مور با او همراه شد.
دنیای پخش و پلای بازیهای رایانهای در نسخهی اولیهی فیلم در مقایسه با نسخهی تازه و بسط یافتهی “رالف اینترنت رو نابود میکنه” ناچیز به نظر میآد. که البته این سوالها رو به ذهن متبادر میکنه: اینترنت باید چطور به نظر بیاد؟ چطور دنیای نامحدود اینترنت رو باید به تصویر کشید؟ آیا ساختمانی وجود داره؟ آدمها؟ هتلها و رستورانها؟
برای طراح تولید، آقای کوری لوفتیس Cory Loftis ساخت این جهان در کنار آقای مَتیاس لِچنِر Matthias Lechner کارگردان هنری محیطها شروع شده بود تا مفهوم انتزاعی اینترنت رو مجسم و زنده بکنند. آقای کوری لوفتیس توضیح میده: ” در خصوص پروژهی رالف اینترنت رو نابود میکنه، کلانشهری بود پخش و پلا دارای سطوح بیشماری از خیابانهای پر از جمعیت، وسائل نقلیه به همراه تمامی انرژی و دیوانگی یک شهر مدرن. پروسهی دیزاین از اونجا شروع شد که سعی کردیم تصمیم بگیریم اینترنت چه شکلی میتونه باشه؟ نه لزوما فقط خودِ کاراکترها، بلکه خودِ اینترنت.”
ایشون ادامه میده: ” ما به چیزهایی که از لحاظ پالت رنگ و گرافیک دیزاین مدرن تعریف میشدند نگاه کردیم، واقعیت اینه که، ما توی برههای عجیب و غریب هستیم، چیزهایی که قدیمی بودهاند دوباره در حال جدید شدن هستند. برای مثال: اخیرا تمایل زیادی میون مردم برای استفاده از پرینترهای ریسوگراف Risograph printers وجود داره که پالت رنگ بسیار متمایز دارند. اونها دقیقا CMYK نیستند. یه مقداری نادقیق هستند. و همچنین برنامههای رِتروی زیاد از جمله Mad Men که دلبستگی تازهای به دنیایِ مُدِ دهه ۶۰ داره.میتونید ببینید که چیزهای قدیمی در صنعت مد و فَشِن هم خزیدهاند. توی نحوهی آرایش و اصلاحِ مویِ سر هم دیده میشه. خیلی از فیلترهای اینستاگرام هم همینه، مردم اونها رو روی تصاویر اعمال میکنند که به نظر پولاروید و قدیمی بیان. حتی در فیلم Her، علاقههای تازهشده به احساسات و طراحی گرافیک اون دوران وجود داره. بنابراین، این جایی بود که ما کارمون رو شروع کردیم.”
آقای کوری لوفتیس اضافه میکنه: ” گوگل هم مطالب و تبلیغات زیادی از روند دیزاین و طراحی لوگوهای خودشون شِیر میکنه، ما به نوعی این دو رو باهم ترکیب کردیم. رِترو، اما مدرن. ما از عناصری که توی لوازم الکترونیکی پیدا میشه استفاده کردیم. اونها واقعا از لحاظ هنری مدرن هستند. ما از هر چیزی که ساختمانها رو تاریخدار میکردند و یا اونها رو به قرن خاصی مرتبط میکردند دوری کردیم.این ایده رو مستقیقا درونِ شخصیتها هم پیاده کردیم.”
سرپرست انیمیشن آقای رِناتو دُس آنجوس و تیم ایشون بیشتر از یک سال رو صرف کردند تا انواع استایل انیمیشن رو بررسی کنند، اینکه کاراکترها در این جهانِ تازه ممکن هست چطور حرکت بکنند؟ مفهومِ آنلاین شدنِ شخص یعنی چه؟ این اتفاق در انیمیت کاراکترها چطور نشون داده میشه؟ برای مثال: وقتی درحال مرور اینترنت هستید، وقتی که موس رو به اطراف حرکت میدهید، شخصیتهای اینترنت چه کاری انجام میدهند؟
آقای دُس آنجوس ادامه میده: “تیم، انواع مختلفی از وبسایتها رو مرور کرد. خرید چیزی از آمازون چطوری هست؟ کدام صفحاتِ وب رو چک میکنید؟ کدوم دگمه ها رو فشار میدید؟ وقتی اتصال اینترنت قطع میشه، چه اتفاقی میفته؟ بسیاری از انیماتورهای ما بکگراند دوبعدی دارند، بنابراین، ما تست های ساده (به لحاظ انیمیت) انجام میدادیم تا صرفا ببینیم که چه اقدامی ممکن بود تا به خودمون، حتی به تیم داستاننِویسی و کارگردانی الهام بدیم.
برای کاراکترهای اصلیِ فیلم، وانِلوپ Vanellope و رالف Ralph ابزارهای تازهی تولید به این معناست که ظاهر اولیهی اونها به روزرسانی شده بود تا جزییات بسیار بیشتری رو نشون بدند. به عنوان مثال: شبیهسازیهای بهتر، امکان حضور چین و چروکهای پرجزییات در لباسها رو امکانپذیر میکرد.
وانِلوپ موهای پیچیدهتری داره، اون دیگه از نسخهی اولیه فیلم موی دماسبی ساختگی و مصنوعی رو نداره. (حالا منظورشون رو دقیقا متوجه نشدم اما میشه اینطور برداشت کرد که اون مو از لحاظ تکنیکال جداگانه کار شده بود، حالا بگیم اِکستِنشِن بوده! ولی توی نسخه تازه به صورت یکپارچه ایجاد و شبیهسازی شده)
آقای لوفتیس اضافه میکنه: “خیلی چیزها از نسخهی اولیه به این طرف تغییر کردند. ما پیشرفتهایی در دِوِلوپ ظاهر کار داشتیم، در نورپردازی و همچنین یک رندرر کاملا تازه نوشته شد. ( ای بابا، کشتین ما رو هز زرت و زرت رندرر مینویسین؟؟) چالشهایی صرفا با کاراکترهای اصلی داشتیم. برای مثال: پاهای رالف به اندازهی طولشون پهن هست. وقتی تیم انیمیشن تلاش کردند تا زانوهاشو خم کنند، مثل این بود که سعی داشتند توپ بولینگ رو خم کنند!”
آقای لوفتیس میگه: “در این نسخه از فیلم دو گروه تازه از کاراکترها وجود دارند: نِت یوزرز Net Users و نِتیزنز Netizens . ( خیلی خوبه ترکیب واژههای این خارجیها، ترکیب سیتیزن با نتورک، ترکیب پین با اینترست که شده همون پینترست و …) نِت یوزرز نمایانگر ماهاست – مردمی که لاگآن میشن به اینترنت و ازش استفاده میکنن. اونها آواتارهایی هستند که منعکسکنندهی فعالیتهای اینترنتی فرد هستند. نِت یوزرها مثل ما هستند وقتی که توی اینترنت گشت و گذار میکنیم.
” ایشون ادامه میده: “ما با نگاه به آیکانهای مدرنِ سیستمعاملِ iOS شروع کردیم. مربعهایی با گوشههای گِرد. این بارقههای اولیهی الهام برای طراحیِ شکلِ سرِ کاراکترها بود. جاهای خیلی زیادی هست که وقتی اونجا اکانت میسازید باید یک آواتار یا پروفایل پیکچر از خودتون بسازید. ما به دنبال راهکارهای سرگرمکننده بودیم تا خودتون رو در فرمِ سادهای نمایش بِدید. جایی که چیزهای زیادی از لحاظِ تعددِ مدلِ موی سر، لباس و ادوات تزیینی روی عکس خودمون ایجاد میکنیم. ”
آقای لوفتیس توضیح میده: “در جهانِ اینترنت، نِتیزِنها مثل اشباحِ داخلِ دستگاهها هستند. اگه ایمیلی ارسال میکنید، یکی از افراد نِتیزن اون رو داخل یک کامیون به مقصد میرسونه. اگه آیتمی رو داخل سبد اینترنتی قرار میدید، اونها کارت رو میکشن و خرید رو کامل میکنن. اونها همه کارهایی که شما روی صفحهی مانیتور کلیک میکنید رو انجام میدن. برای تیمِ دیزاین، این به معنای طیف وسیع و متفاوتی از کاراکترهاست. ما باید به روشی دست پیدا میکردیم تا بتونیم تمامی این طیفهای متفاوت رو ایجاد کنیم. آقای لوفتیس میگه:”روشی که بتونیم مدلهای مختلف مو، اشکالِ مختلف و متفاوت دهن و دماغ رو ایجاد کنیم. میتونید تنها با تغییر دادن بینی کاراکترها، طیف مختلفی از صورت داشته باشید. اگه دماغ رو خیلی بزرگ کنید، دهن رو بلاک (یا میپوشونه) میکنه. سبیلها و ریشهای زیادی داشتیم. کلاههای مختلف. اشکالِ مختلف بدن و سوالهای عجیبی مثل: آیا اونها ناخن دارند؟ و خیلی چیزها از این دست.
ایشون اضافه میکنه: “بعدش، همه باید لباس تنشون میکردن، که اون هم پروسهی سختی بود. بنابراین، ما باید روشی رو ایجاد میکردیم که هر پیرهن با هر شلوار ست بشه و هر شلواری با هر بلیز دیگه. باید مطمئن میشدیم که همه تحت یک سیستم یکپارچهی عظیم کار میکرد.”
آقای کوری لوفتیس ادامه میده “نِتیزنها همچنین دارای جزییاتی بودند هماهنگ با عناصر دیزاین در محیط. جایی که خیابونها شبیه مدارهای الکترونیکی بودند و پیادهروها دارای لبههای آلومینیومی مثل تلفنهای همراه. نِتیزنهای ما دارای صورتی سیلیکونی هستند. نور زیر سطح پوست میخزه، مثل پوستِ صورتِ آدمها. ما جریانِ طلایی رنگ از برق رو درون پوست اونها کار گذاشتیم. پارچههاشون یه نمور انعکاس دارند. ما از هر نوع پارچهی کتان یا پشم که دوخت و بافت مشخصی رو نشون میده دوری کردیم. همه چیز خیلی مدرن بود، اما نکته دیگه پرهیز ما از خطِ دوخت بود، چون سوال بعدی این بود که چه کسی اون لباسها رو ساخته؟”
ایدهی تنوعِ کاراکترها رو فرض کنید. انیمیشن بولت Bolt 57 کاراکتر داشت. برای رک ایت رالف (نسخهی اول) با جهانهای مختلفی از بازیهای رایانهای و جمعیتِ بخشِ Game Central ، ما ۲۲۳ کاراکتر با ۴۲۱ تنوع مختلف داشتیم. انیمیشن زوتوپیا کاراکترهای کمتر اما با تنوع بیشتری داشت. هر گونه از حیوانات یک پدر و مادر و بچههای دیگه رو داشت. هر گونه هم نیاز داشت تا لباس و همچنین یونیفرم پلیس داشته باشه.
رالف اینترنت رو خراب میکنه، دارای ۴۳۴ کاراکتر و دارای ۶٫۷۵۲ تنوع گوناگون بود! ( آقا چرا آخه؟ همون یه دونه رو دوپلیکیت کنید بره خب! بیایید بهتون یاد بدیم چطور کار کنید!) با تغییراتی که در خصوصیاتی مانند رنگ پوست، نوع مو، لباس و حتی لوگوهای روی لباسها اِعمال میکردیم، دیزاینرهامون چیزی بالای ۵۰۰٫۰۰۰ تنوعِ خاص از کاراکترها رو به دست میآوردند!.
یکی از کاراکترهای تازهی فیلم Yesss بود. ( با صداپیشگی تاراجی پی، هِنسون Taraji P. Henson ) با توجه به گفتهی آقای لوفتیس، یِس الگوریتمی هست که به عنوان رییس BuzzzTube سرویس به اشتراک گذاری ویدئو مشغول به کار هست. در دیزاینِ یِس، تیم ایشون تحقیقات فشردهای با مجلهها و وبسایتهای مد و فشن داشت. اونها حتی جلسهای با ویراستارِ ارشدِ مجلهی معروفِ وُگ Vogue در دفتر کارش داشتند. کارگردانها میخواستند تا یِس، به روزترین کاراکتر باشه. آقای لوفتیس میگه: یِس مدام در زمان حال زندگی میکنه، مدام در حال تغییر لباسها و مدل مو و محتوی روی وبسایتش هست. یکی از کُتهاش درواقع از فیبرهای اپتیک تشکیل شده. این کُت با نگاهی به کُتِ شخصیتِ Cruella de Vil مدلسازی شد. این کت دارای حسی از جریان و سرزندگی و غرور هست. گوشوارههای یِس هم درواقع متصل به لالهی گوش نیست، اونها معلق هستند. همچنین این کاراکتر دستبندی معلق داره و لباسهاش روشن و خاموش میشن و قابلیت انیمیت دارن.
یکی دیگه از شخصیتهای مهم این انیمیشن کاراکتر KnowsMore هست. (یا به عبارتی همون همه چیز دانِ خودمون.) یه موتور جستجوی قدیمی با صدای آلان تادیک Alan Tudyk. آقای همه چیز دان یا همون نوزمور لوگوی وبسایت هست. (مثل موتور جستجوی AskJeeves.com که در دهه ۹۰ وجود داشت) طبق گفتهی آقای لوفتیس، “این کاراکتر بیشتر رِترومانند دیزاین شده بود. یه ذره هم بلاتکلیف هست. ( Clunky توی دیکشنری زده Heavy and Awkward to wear or use متن اصلی اینه: He’s a little bit clunky ) فکر اصلی ما این بود: شاید این کاراکتر رو شکل یه لامپ طراحی کنیم. یا یه پروفسور کوچولو. یک زمانی، این کاراکتر یه جغد بود! سرانجام، با لوگو ادامه دادیم. ( یعنی به عنوان لوگوی موتور جستجو باشه) نوزمور یه حسی از تصویرسازیهای دهه ۶۰ رو داره. یه چیز خوب در مورد تخت بودن و استایلایز بودنش وجود داره. ما واقعا میخواستیم این رو توی دیزاین کاراکتر حفظ کنیم. اما به محض اینکه چشم روش گذاشتیم، کمتر شبیه تصویرسازی شد و بیشتر شبیه یک کاراکتر معمولی دیگه توی فیلم به نظر رسید. ( میشه گفت اینجا به شعار: عمل کردندAvoid generic )بنابراین، ما با میزانِ استایلایز بودنِ عینک و چشمهاش بازی کردیم تا ببینیم چه چیزی ازآب در خواهد اومد.
آقای دوسآنجوس توضیح میده: “برای نوزمور KnowsMore، دیزاین این کاراکتر، انیمیشنی ساده رو تقاضا میکرد. اما وقتی کاراکتر وارد فیلم شد و از میانِ احساساتِ پیچیده عبور کرد، تصمیم گرفتیم تا چشمهاش رو دوبعدی انیمیت کنیم. با این روش، کاراکتر میتونست هروقت که نیاز داریم، به جای اجبار به استفاده از آنچه که توی کامپیوتر ساخته شده،کاراکتر میتونست مختصِ هر شات، به صورت واضح احساساتش رو نشون بده. پس چشمها همه با دست انیمیت شدند. برای انیمیت این کاراکتر خیلی از آقای وارد کیمبال Ward Kimball الهام گرفتیم. ایشون میگه: فکر میکنم برای پیدا کردنِ انیماتوری که به عصرِ حاضرِ انیمیش با عشق و جانثاری نگاه نکنه خیلی تحت فشار بودیم. با اون استایل میتونه ابداعات و خلاقیتهای بسیاری اتفاق بیفته.
دقیقا کدوم سه نقطه؟
احتمالا گوشی یا مرورگر شما نشون نمیده. لینک رو میذارم اینجا:
http://puyanama.com/wp-content/uploads/RalphBreakstheinternet_Podcast_Puyanama.mp3
سلام نمیشه پادکست رو یکم آروم تر توضیح بدین ??
راستش این موضوع رو اکثرا بهم گفتند که سرعتت رو کم کن. امیدوارم تونسته باشم در پادکستهای بعدی کم کنم! 🙂