ILM و جلوههای ویژه در Tomorrowland
مدیر جلوههای ویژه شرکت ILM آقای Eddie Pasquarello درباره ساخت فیلم Tomorrowland به کارگردانی Brad Bird صحبت میکند.
داستان فیلم جدید Brad Bird ، TomorrowlandB، درباره یک نابغه واقع گرا و گوشه گیر بنام Frank Walker (با بازی George Clooney) است که یک نوجوان باهوش بنام Casey Newton (با بازی Britt Robertson) او را دنبال میکند. Casey در جستجوی مکانی مربوط به آینده است که این مکان را با یک گیره اسرارآمیز و فوق مدرن در رویای خود دیده بود. Pasquarello میگوید: “اینکه چقدر کار برای طراحی تمورولند انجام شده شگفت انگیز بود زیرا ما مجبور بودیم شهری را بسازیم که با سه دوره زمانی مختلف سروکار داشت [۱۹۶۴, ۱۹۸۴, ۲۰۱۴].” Eddie Pasquarello دستیار سرپرست جلوه های ویژه در پروژه ای با Craig Hammack بود.
Pasquarello توضیح میدهد: ” Craig شش ماه قبل از من شروع به کار کرد. او فرد شماره یک بود و من شماره دوم.من جایی از کار جلوه پردازی که کمی مشکل داشت به او کمک کردم. کریگ شرکت جلوه های ویژه در سانفرانسیسکو را اداره میکرد و من شرکت ونکوور و مسئول تمام فروشها بودم اما بعد از آن تبدیل به نسخه ترکیبی شد و ما از قالب یک تیم وابسته درآمدیم و با هم کار کردیم.” Pin Experience (همان رویاپردازی کیسی با آن گیره جادویی) تماما در سانفرانسیسکو انجام شد و این خود یک فیلم ۴ دقیقه ای در داخل فیلم بود. بسیاری از کارهای مربوط به پرتاب موشک و برج ایفل نیز در سانفرانسیسکو انجام شد. در ونکوور نیز صحنه های مربوط به پل Plaza و حمله به خانه فرانک صورت گرفت.آنها کارهای زیادی روی صحنه تصادف مانیتور بزرگ و نقش Athena انجام دادند. بقیه کار بین سکانس های مربوط به خانه تقسیم شد. و با تکیه بر دو شرکت Rodeo FX و Whiskytree که روی دیجیتال Matte های محیطها کار کردند.
Tomorrowland بخشی از دیزنیلند ساخته ۱۹۹۵ والت دیزنی بود که تلفیق بینظیری از فناوری و برنامهریزی شهری بود. مرکز EPCOT (انجمن نمونه آزمایشی فرداExperimental Prototype Community of Tomorrow) در سال ۱۹۸۲ در فلوریدای والت دیزنی تاسیس شد. ” EPCOT یک انجمن آزمایشی بود و این همان چیزی بود که تمورولند باید به آن میرسید.” Pasquarello خاطر نشان میکند این دنیایی است که هر چیزی برای ایجاد خلاقیت و اکتشاف بهینه میشود. در فیلم، تمورولند ایده آل، نسخه ۱۹۸۴ شهری است که در Pin Experience هنگام روز نمایش داده میشود. من جنب و جوش را دوست دارم اگر زمان دیگری بود دنیای آنچنان کامل یا خوش بینانهای به نظر نمیرسید.
” یک شباهت به Tomorrowland زمانیست که Casey زمینها را در روز مدرن نابود کرد اما آنها تغییر کرده بود. نیم رخ شهر یکسان بود. یک حالت خاموش در صحنه بود که تنها زمانی است که کار همه آن مکانهای در حال ساخت را میبینیم. یک نفر دستیار مهم در طول پروژه آقای Scott Chambliss بود که وظیفه طراحی تولید را به عهده داشت. Scott ایدههای اولیه زیادی داشت و بخش هنری او با تیم جلوه های ویژه کامپیوتری همکاری نزدیکی داشته است. سازههای زندگی واقعی به پروسه طراحی کمک کرد. Pasquarello میگوید: ” ما رفرنسهای زیادی داشتیم که توانستیم ساختمانهای مختلفی را از سرتاسر دنیا یه کانسپتهای مدرن بیاوریم. ما اندکی به نمایی از آینده نیاز داشتیم ولی باید تازه و متفاوت نیز باشد.
“هیچ کس کاری را بدون فکر انجام نداد” Pasquarello بیان میکند ،کسی که با سرپرست جلوههای ویژه Mike Vézina همکاری میکرد و نظارت بر هماهنگ کننده بدلکاری Robert Alonzo داشت. ما راجع به امنیت، عملی بودن و باورپذیری بدلکاریها صحبت کردیم. ما به بخش هایی از SFX و چگونگی انجام آنها در جلوههای ویژه نیاز داشتیم. گروه عالی بود. جملاتی مانند میتونم کمکتون کنم؟ چه کار میتوانیم انجام دهیم؟ از آنها شنیده میشد و خوشبختانه آنها نیز همین رفتار را از ما دیدند. هر کس کار را به بهترین شکل انجام داد و زمان زیادی صرف کرد و این به معنی بحثهای از قبل تعیین شده زیادی بود و حتی یک یا دو روز اضافی بحث کردیم تا به آنچه نیاز داریم برسیم. Pasquarello ادامه میدهد:
“صحبتهایی هم با بازیگران شد. ما سعی کردیم از قبل تجسم فکری زیادی داشته باشیم تا بتوانیم هدف مان را به بازیگران نشان دهیم. وقت زیادی صرف شد و گفتیم این پرده سبز است اما چیزی که در واقع باید باشد این است. Raffey Cassidy (بازیگر نقش آتنا) روی نقش خود زیاد کار کرد بطوریکه همه را تحت تاثیر قرار داد. Raffey هنگامی که جنگ میکرد کاملا در نقش فرورفته بود او با آن وسیله، مانند یک جنگجو بود. همه بازیگران مشتاق بودند در نقش های خود بهترین باشند.”
Pasquarello میگوید: ” وقتی فرانک به عنوان یک پسر به Tomorrowland رسید، کاملا یک محیط گرافیکی کامپیوتری بود. ما همیشه ترجیح میدادیم در صورت امکان عکاسیplate-based داشته باشیم. مواردی در سکانسهای انیمیشنی بزرگ هست که اجازه این کار را نمیدهند. خوب است که همیشه یک مرجع فیزیکی داشته باشیم، چون نور را نشان میدهد حتی اگر در محدوده کوه گیر کرده باشد و اساس فیلمبرداری است. لوکیشنهای واقعی نیز در فیلم نمایش داده شدهاند مانند شهر علم و هنر در والنیکای اسپانیا. ساختمان مدرن بخش خوبی برای جستجو و اضافه کردن تمورولند در اطراف آن بود. عکاسی اصلی از Pincher Creek بود. آلبرتا جایی بود که تولیدکننده هالیوودی به یک کشاورز هزینهای بابت کاشت یک مزرعه گندمِ مخصوص زمستانی داده بود. Pasquarello با جزئیات ادامه میدهد :” واقعا همان طور فیلم برداری شد بزرگترین مشکل مزارع گندم، برداشتن مسیرها بود. قطعات عظیمی وجود داشت که با بولدوزر برداشته شد تا بتوان در آنجا فیلمبردای کرد. ما باید کاری میکردیم تا طبیعی و دست نخورده به نظر برسد. جادهها و گندمهای زیادی وجود داشت.
دوربینهای کنترل حرکت زمانی، که کیسی Casey بین رویای تمورولند و واقعیت که در روز معمول خود سفر میکرد، استفاده نشد. ما میدانستیم که فیلمبرداری در دو طرف چگونه باید باشد. دو طرف باید با هم یکسان میشدند و شرکت جلوههای ویژه ILM این کار را کرد. برای مثال زمانی که او در مزرعه گندم بالا و پایین می پرید نوعی حقه و ویرایش انجام شد تا آن دو اجرا با هم تطبیق داده شوند. ما سعی کردیم تا حد امکان تطبیق ها به هم نزدیک باشد حتی اگر آن را قطع کنید دوباره با هم یکسان خواهد بود. اما هرچه تلاش کنید همیشه چیزهای ریزی وجود دارد که متفاوت هستند و باید آن را درست کرد به همین دلیل وقتی او (کیسی) بین دو مکان رفت و آمد میکند هیچ پرشی نمیبینید.”
پل Plaza بخشی از فیلمبرداری بود. شرکت ILM شهر را اطراف پل با استفاده از گرافیک کامپیوتری ساخته است. داخل و اطراف پنجره کشتی جایی است که جلوههای ویژه با صحنه ترکیب شده است. جلوه های ویژه را انجام دادیم زیرا آنها یک برج واقعی نداشتند تا فیلمبرداری شود. مانیتور عظیمالجثه و کره انرژی نیز اضافه شد. Plaza شش ماه طول کشید تا ساخته شود و اندازه آن نصف زمین فوتبال بود. بدون هیچ صحنه صدایی اما برای جادادن مجموعه که در بیرون از ونکوور قرار داشت به اندازه کافی بزرگ بود. ابری بودن آنجا بعضی اوقات به کار نورپردازی کمک میکرد.
ترن هوایی که پنج متر از زمین ارتفاع داشت ساخته شد. وقتی شما ترنی را میبینید که حرکت میکند تمامی آن جلوههای ویژه کامپیوتری است. وقتی نیکس (با بازی Hugh Laurie) از آن بیرون میآید، یک بخش عملی بود که اضافه کردیم. کیسی در رویای Pin Experience خود در یک مجوعه جزئی بود که ما آن را تماما روی صحنه صدا در ونکوور ساختیم که با پرده آبی احاطه شده بود. هدف ما تاثیرگذاری بود بطوریکه در تمام مسیرهای Tomorrowland حرکت و پرواز کند.
فراتر از محیط ساخته شده Tomorrowland ، بزرگترین کار بعدی برای ما پرتاب موشک از مرکز برج ایفل بود. ما صحنه های وسیعی فیلمبرداری کردیم تا توانستیم شهر پاریس را اطراف برج ایفل ایجاد کنیم. روی آنها کار گرافیکی کامپیوتری انجام دادیم اما منابع زیادی داشتیم (صحنه های واقعی فیلمبرداری شد). چشم انداز، وسیله فرار فرانک، کیسی و آتنا را فراهم میکند. منظره پاریسی تبدیل به سکوی پرتاب شد وکشتی با Plus Ultra آنجا قرار داده شد تا زمانیکه لازم باشد به Tomorrowland بازگردد. چشم انداز (که تبدیل به سکو شده)، کشتی را می بیند که از مرکز برج ایفل بیرون می آید ما این را نیز به پل اضافه کردیم که بالا بیاید و در نتیجه آنها میتوانند به سمت کشتی بروند بعلاوه خود کشتی، سیلو، تمام جلوهها و نورپردازیها. ما بطور مجازی و سهبعدی برج را ساختیم و آن را نصف کردیم خیلی جذاب است.
در اوایل فیلم یک جنگ مهم در مرکز فروش سوغات عجیب و غریب به نام “بادی از گذشته” اتفاق میافتد که روی صحنه صدا ساخته شد. سکانس شامل کار بینظیر عملی بود و بیشتر آن با دوربین فیلمبرداری شد. شما به جرات میتوانید بگویید که Lucasfilm بخشهای زیادی در فروشگاه داشت. یک بمب ساعتی باید برای سکانس ایجاد میشد که نیاز به دوبلهای دیجیتالی و استفاده از دوربین ۳۶۰ داشت. ایده بمب این بود که از پلاسما تشکیل شده است که سریعا منفجر میشود و هرچیزی را به بالا میکشد و در آخر به آرامی عقب میکشد. همان طور که Pasquarello میگوید او مانند یک حباب است که شما را دربرمیگیرد اما به مدت طولانی. درحالیکه آتنا بمب را بکار انداخته و افراد “بادی از گذشته” را به دام می اندازد بازوی کیسی نیز در حباب گیر میکند. آنها باید طوری زمان را تعیین کنند تا در وقت عقب کشیدن بمب، آتنا بتواند کیسی را بیرون بکشد.
بعد از آن کیسی توسط روباتهای Dave Clark تا خانه فرانک تعقیب میشود. ILM تمام اسلحهها را طراحی کرد. اسلحهها مسلما مرگبار بودند اما جنبه شوخی نیز داشت مانند پرتاب حلقههای رنگی. بسته های باتری به تفنگهای اشعهای اضافه شد تا نور واکنشی ایجاد کند. او ادامه میدهد: برای هر صحنه فیلم برداری ما درباره موضوعاتی مانند نور واکنشی یا هر وسیله عملی برای حمله بحث کردیم تا به فیلمبرداری کمک کند. درنتیجه ما میتوانستیم به آن اضافه کنیم یا ارتقا دهیم و در مقابل تعمیر یا تعویض کنیم. اوج داستان زمانی شروع شد که خانه فرانک تحت محاصره بود و او مجموعهای از تلههای انفجاری را باز میکرد به همراه صحنهای که وان حمام به عنوان وسیله فرار برای او و کیسی بود. حمله به خانه اولین سکانسی بود که ما آن را کامل کردیم و نیز صدا را برای فیلم قرار دادیم. یک ماجرای لذت بخش بود. ترکیب عجیبی از خطر و سرگرمی که آن یک کیفیت انیمیشنی داشت. مثل چیزی که دارد از هم جدا میشود.
در کل کار ساخت Tomorrowland به تنهایی مسئله اصلی تیم جلوه های ویژه کامپیوتری بود. بزرگترین مسئله ساخت و طراحی Tomorrowland بود. برای ما بزرگترین سکانس تجربه ۴ دقیقه ای کیسی بود که یک فیلمبرداری یکپارچه بزرگ بود. لازم بود که هر بخش کار خود را به بهترین شکل در ILM انجام دهد. من فکر نمیکنم کار اشتباهی باشد مانند؛ اوه خدای من آنها آن را نابود کردند. بیشتر آن قبلا با Claudio Miranda (فیلم ساز) کار کرده بودند. کلادیو میدانست که چه میخواست و ما نیز میدانستیم که چه میخواهیم بنابراین جای تعجبی نبود. Pasquarello خلاصه میکند: Tomorrowland برای من یک لذت ناب بود و من به آن افتخار میکنم.
بودجه تولید: ۱۹۰ میلیون دلار
میزان فروش: ۲۰۲ میلیون دلار
مترجم: مریم محمدی
مرسی ، خسته نباشی ، گویا پیکسار برای بخشی از این فیلم یه انیمیشن کوتاه ساخته که توی فیلم اصلی نیست و قراره در بلو ری اون گنجونده بشه اگه اطلاعاتی ازش بزاری که عالیه