skip to Main Content

بازیگری در انیمیشن، جِیمز بَکستِر – قسمت اول

james baxter

(چند نکته از مترجم: سعی کرده‌ام که کاملاً به متن اصلی وفادار باشم، بعضی جاها با نوشتن “سخن مترجم” توضیحاتی اضافه کردم، کلمه‌ی “صحنه” همان پلان است و “متود اکتینگ” یک روش بازیگری است که کمی توضیح داده شده می توانید در ویکیپدیا توضیحات کاملتری پیدا کنید، با تشکر)

 

james baxter

انیماتورها هستند که روح را به درون شخصیت ها م‍ی‌دمند، همانگونه که ایگورها سویچ را میکشند و فرانکشتاینها را زنده می کنند.
مهمترین نکته این است که واقعیت را پیدا کنید. ولی با روش “متود اکتینگ” نمی‌شود این کار را کرد .چونکه انیماتور نمی‌تواند خود را جای شخصیت داستان بگذارد‌. بازیگرها انجام می‌دهند در حالیکه انیماتورها توصیف می کنند.

خبر خوش: لازم نیست به کلاسهای بازیگری بروید!

به یاد داشته باشید که وقتی یک صحنه را برای خود بازی می‌کنید با بدن خود بازی می‌کنید، نه با بدن کاراکتر. کاراکتر شما کارهایی را می تواند انجام دهد که شما نمی‌توانید (خیلی خوب هم می تواند آن ها را انجام دهد). بیل تایتلا (انیماتور عصر طلایی دیزنی) اولین نفری بود که بازیگری در انیمیشن را جدی گرفت.

bravelt

بازیگری رِآل (Real Acting)
استَنیسلاوسکی اولین نفری بود که تمرکز بازیگرها را بیشتر بر روی “آمادگیشان” جلب کرد تا “به نتیجه رسیدن”. “متود اکتینگ” به فرایندی می‌گویند که بازیگر به جای اینکه به این فکر کند که چه کار باید بکند، تمرکزش را روی آماده شدن می‌گذارد تا صحنه واقعی شود. با این روش، اتفاقات ناخودآگاه پیش می آید که در صحنه، امری ضروری ‌ست. (سخن مترجم: در این روش بازیگران برای بازی یک احساس سعی می کنند که به یکی از خاطره های خود که آن احساس را تجربه کرده‌اند فکر کنند.)

Konstantin Stanislavsky

سَندی مایسنِر (کسی که فرم دیگری از متود اکتینگ را به وجود آورد) عقیده داشت که تکیه کردن  فقط بر حافظه کافی نیست.او درباره‌ی بازیگری می‌گوید‌: “توانایی واقعی زندگی کردن در شرایط خیالی”.

آماده شدن برای صحنه:
خیلی چیزها را باید برای آماده شدن در نظر گرفت:
– جای صحنه در سکانس (سخن مترجم: صحنه ای که قرار است انیمیت شود در کجای سکانس و کجای فیلم قرار دارد)
– کاراکتر چگونه حرکت می کند؟ فرق او با بقیه‌ی کاراکترها در چیست؟
– بهترین زاویه برای نشان دادن احساس کاراکتر (میزانسن)
– ترکیب بندی نما

staging (میزانسن)
سخن مترجم: با توجه به مفهوم کلمه در انیمیشن و شباهت آن به مشابهش در سینما‌، میزانسن ترجمه شد. میلت کال در کتاب جنگل، شِرخان را به گونه ای انیمیت کرده که بیننده هر دفعه فقط به یک جا نگاه کند. به گونه ای صحنه را ساخته که وقتی شِرخان ناگهان پنجه اش را باز می‌کند، همه با آنجا نگاه می کنند. هیچ چیز دیگری حرکت نمی‌کند. (وقت تلف کردن بود اگر همه‌ی کاراکترهای زمینه هم حرکت می‌کردنند).

سخن مترجم:”حرکت نمی‌کند” نباید به غلط برداشت شود چراکه اگر کاراکترها از حرکت به ایستند میمیرند مخصوصاً در CG منظور “خیلی کم حرکت می‌کنند” است).

چشمان شما به حرکت، رنگ و کنتراست واکنش نشان می دهد. از اینها استفاده کنید تا توجه بیننده را هدایت کنید.
فِرِد آستِر (رقاص آمریکایی) در هدایت چشم بسیار خوب عمل می کند ، به گونه ای رقص خود را انجام می دهد که شما دقیقاً به جایی که او می خواهد نگاه می کنید.

بازیگری در انیمیشن، جِیمز بَکستِر – قسمت دوم

 

این مطلب 2 دیدگاه دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
جستجو