skip to Main Content

نقد و بررسی ‘Encanto’: انیمیشن سرسبز، جذاب و دوست‌داشتنی دیزنی

توجه: خطر لو رفتن داستان! مطالعه این مطلب پس از تماشای Encanto پیشنهاد می‌شود :)

این فیلم که شبیه به دنباله فیلم ” یخ‌زده” ( Frozen) است، داستان قدرت جادویی یک دختر است که در این داستان تنها عضو یک خانواده کلمبیایی‌ست که به نظر می‌رسد هیچ قدرتی ندارد.

“Encanto” یک قصه پرجنب‌وجوش، دوست‌داشتنی و جذاب است که در قالب انیمیشن موزیکال ارائه شده است. این اثر شصتمین انیمیشن ساخته‌شده توسط شرکت دیزنی‌ست که مانند مجموعه‌های قدیمی دیزنی ، اتفاقات آن در یک دنیای پرآب‌ورنگ – یک روستای شگفت‌انگیز و رنگین‌کمانی در دامنه‌های کوههای سرسبز و مه‌آلود کلمبیا که اعضای خانواده Madrigal زندگی جادویی خود را در آنجا می‌گذراندند رخ می‌دهد. کاشی‎های تزئین‌شده و آراسته عمارت لا کاسا مادریگال، عمارت خانوادگی زیبای آنها ، به سپاهی هماهنگ از امدادگران خانگی تبدیل می‌شوند و تمامی اعضای این خانواده دارای موهبتی فوق‌بشری هستند. در حقیقت تنها یکی از آنها از هیچ موهبتی برخوردار نیست . این فرد قهرمان داستان ما یعنی میرابل ( با صداپیشگی استفانی بئاتریز ) است که شخصی کاملاً شبیه به خودمان است و این امر بدان معنی‌ست که او در خانواده‌اش یک فرد عجیب و غیرعادی به حساب می‌آید.

” Encanto” که کارگردانی آن را Jared Bush و بایرون هواردByron Howard ( کارگردان و نویسنده همکار در فیلم ” Zootopia”) بر عهده داشتند و کاریس کاسترو اسمیت Charise Castro Smith به عنوان کارگردانِ همکار در آن حضور داشت، با درخشش و جلوه‌های طبیعت‌گرایانه جذاب ( گلبرگهای چرخان، رنگهای ملایم و زیبا) که در برخی لحظات خیال‌انگیز به نظر می‌آید، به تصویر کشیده شده است. آهنگهای فیلم که  اثر لین-مانوئل میراندا هستند، از نظر ریتم و ضرب‌آهنگ گیرا و جذاب هستند، به شکل هوشمندانه‌ای با کلمات درهم‌آمیخته‌اند و به شکلی بی‌پروا رمانتیک هستند و ریتم  تند  و سرزنده فیلم را حفظ می‌کنند. و نمای کلی تصویر به قدری دقیق و پیچیده است که باعث می‌شود دورانی که در آن، سطح متوسط  انیمیشنهای بلند شرکت دیزنی چندین رده پایین‌تر از کارهای استودیو پیکسار بودند، مانند زمانهای خیلی قدیم و مربوط به زمانهای دور به نظر برسد. اما با وجود تمامی این نکات خیره کننده در این فیلم، اگر روش ارائه جریان سفر و تغییر قهرمان داستان در” Encanto”  به گونه‌ای نبود که مدام مخاطب را به شگفتی وادارد، هیچکدام از این نکات خیره‌کننده مفهومی نمی‌یافت. نکته کلیدی در جذابیت این انیمیشن آنست که این فیلم همواره در ایجاد شادی و حس خوب یک قدم جلوتر از مخاطب است.

ممکن است این نکته که استودیو  والت‌دیزنی عامل اصلی و نیرویی بود که قدرت این دختر را به عاملی برای جنبش و تحریک فرهنگ عامه بدل کرد ، به نظر کنایه‌آمیز باشد، اما قطعاً نمی‌توان آن را انکار نمود. اگر بخواهید، می‌توانید دو فیلم از محصولات دیزنی: ” پری دریایی کوچولو (The Little Mermaid) ( 1989) که در آن قهرمانی که نام فیلم از وی گرفته شده قادر است قابلیتها و قدرتهای گذشته خود را به واقعیت تبدیل کند و  یک سال پس از آن ” زن زیبا ” ( Pretty Woman) که مانند فیلم ” جنسیت و شهر (به دلیل فیلترینگ هوشمند از ذکر نام کامل فیلم در اینجا عاجز هستیم!)” که هشت سال پس از آن ساخته شد، مهر تأییدی بر دوران فمینیسم شاهزادگان در اثار دیزنی گذاشت را سرآغاز عصر ظهور قدرتِ دخترانِ دوران معاصر دانست. انیماتورهای دیزنی احساس قدرت دخترانه را  در تمام آثار خود از ” شجاعBrave” گرفته تا ” سوفیای اولSofia the First”  حفظ کردند، اما تجلی اصلی این قدرت دخترانه در فیلم “یخ‌زده” (Frozen) محصول سال ۲۰۱۳ بود . در این فیلم ، السا، شاهزاده‌ای که می‌توانست همه چیزهایی را که بر سر راهش قرار داشتند، منجمد کند، نماد ابرقهرمانی بود که دارای چنین قدرتهای خارق‌العاده‌ای است. السا یک نماد ابتدایی برای بحثهایی بود  که بر سر ماهیت احساسی که یک دختر هنگامی که توانایی‌ها و قابلیتهای وجودی خود را به طورکامل رها می‌کند، می‌تواند داشته باشد، وجود داشت.

من پیش از شروع فیلم در سینما سیتی شهر پراگ.
عکس رو هم امید گرفته :)

با اینکه ” Encanto” به اندازه ” Frozen” هیجان‌انگیز و باشکوه نیست، اما با توجه به اینکه احساسات دختری را نشان می‌دهد که به توانایی‌هایی دست یافته که ماهیت وجودی واقعی او را آشکار می‌کند، تا حد زیادی مانند ادامه موسیقایی آن فیلم به نظر می‌رسد.

میرابل دختری  مهربان، شجاع، مصمم و خودکفا با چشمانی درشت و خندان است که حال وهوای یک دانشجوی باهوش سال‌اولی در دانشگاه استانفورد را دارد و جایگاه خودش در خانواده را پذیرفته و یا دست‌کم به سختی تلاش می‌کند تا آن را بپذیرد. اما او مانند تنها موجود فانی در قبیله افراد خارق‌العاده و فرازمینی‌ست و این امر او را به شدت مأیوس کرده است.

مادرش، جولیتای Julieta  دوست‌داشتنی( آنجی سِپِدا Angie Cepeda) می‌تواند با دستپختش بیماریها و آلام مردم را التیام بخشد، اما سایر خواهر  برادرها و اقوامش افراد برجسته‌ای هستند که شیفته توانایی‌ها و تصورات خود هستند، مثلاً خواهر درشت‌هیکلش ، لوئیزا ( جسیکا داروو) که صدای آرامی دارد، قدرت فوق‌العاده‌ای دارد، اما همواره فقط با این ویژگی خاص خود ابراز وجود می‌کند، یا خاله پِپا ( کارولینا گایتان) ، موجودی  تندخو و عصبی‌ست که همواره یک طوفان باران‌زای کوچک را با خود حمل می‌کند و یا پسرعمویش، کامیلو( رِنزی فلیز) که می‌تواند ظاهرش را تغییر دهد، از شخصیت و هویت قدرتمندی برخوردار نیست و از همه واضح‌تر خواهرش ایسا ( دیان گوئره‌رو)، یک شاهزاده خانم “کامل” و مغرور است که می‌تواند در همه جا گلهای زیبا را شکوفا کند و این بدان معنی‌ست که او هیچگاه فرصت به رخ‌کشیدن این خودشیفتگی پر نقش‌ونگار وزیبای خود را از دست نمی‌دهد.

تمامی این قدرتها و شخصیتها وارد داستان می‌شوند و ما به اندازه کافی شاهد داستانها و افسانه‌های ابرقهرمانی هستیم تا بتوانیم حدس بزنیم که میرابل در نهایت در مسیر سرنوشت جادویی خود قرار می‌گیرد. اما ” Encanto” دقیق‌تر و ظریف‌تر از اینست. قدرت جادویی خانواده مادریگال یک قدرت واقعی‌ست، اما پیش‌زمینه تاریکی دارد( آنها پناهندگانی بوده‌اند که سرنوشتشان با یک معجزه تغییر کرده است و اکنون به یک شمع سوزان که ممکن است هر لحظه خاموش شود، بند است). قدرت جادویی آنها به شهر گسترش می‌یابد و کل جامعه Encanto را تحت تأثیر قرار می‌دهد و از آن محافظت می‌کند. این وضعیت تا زمانی که شکافهایی در آن ایجاد شده و شروع به از هم پاشیدن می‌کند، مانند نوعی مدینه فاضله است.

هنگامی که این شمع رو به خاموشی می‌گذارد و شکافها و ترکهایی در خانه خانواده مادریگال ایجاد می‌شود، میرابل که تحت کنترل و نگاههای مشکوک بزرگتر خانواده ، آبوئیلا ( ماریا سیسیلیا  بوترو) قرار دارد، کار تحقیق و بررسی را بر عهده می‌گیرد و فیلم به یک داستان کارآگاهی و روانشناسی خانوادگی تبدیل می‌شود. برونو، عموی میرابل، یکی از چهره‌های اصلی داستان است که نقش وی را جان لگوئیزامو با نوعی اعتماد به نفس شکننده و جذاب ایفا می‌کند. قدرت و توانایی وی برای دیدن آینده سبب شده که او از خانواده کناره بگیرد، زیرا مدام او را برای کوچکترین اخبار بد سرزنش می‌کرده‌اند. اما برونو کلید اصلی رسیدن به چیزی را که در نهایت به یک پازل جذاب احساسی تبدیل می‌شود در اختیار دارد.

به میرابل گفته می‌شود که کلید اصلی حل مشکل در اینست که تلاش کند تا با ایسای نفرت‌انگیز کنار بیاید. اما چرا این کار همه‌چیز را حل می‌کند؟ آواز دونفره پرتب‌وتاب و مهیج این دو نفر  ، ” دیگر چه کاری می‌توانم بکنم؟ What Else Can I Do? ” نکات هیجان‌انگیزی را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. این آهنگ یکی از هشت آهنگ اصلی‌ست که میراندا برای این فیلم نوشته است. همه این آهنگها خوب هستند، اما برخی از آنها  مثل یک جواهرند، مانند ”  Surface Pressure” که در آن لوئیزای قدرتمند با به هم‌ریختن کلمات یک بازی هیجان‌انگیز با کلمات انجام می‌دهد و یا هم‌خوانی گروهی ” ما در مورد برونو حرف نمی‌زنیم We Don’t Talk About Bruno, ” که چنان قطعات جذاب و گیرایی دارد که می‌تواند با آهنگ ” هاوانا” اثر کامیلا کابلو (Camila Cabello) رقابت کند. زمانی که ایسا به تدریج متوجه این نور می‌شود، به جای گلهای زیبا، کاکتوس به وجود می‌آورد. درست است که کاکتوس خار دارد، اما حداقل خودِ حقیقی اوست. این همان موضوعی‌ست که ” Encanto” میخواهد  بگوید. آیا ضدقهرمانی وجود دارد؟ مطمئناً برای مدتی اینگونه به نظر می‌رسد. اما در نهایت معلوم می‌شود که بی‌رحمانه‌ترین چیز در این قصه ملموس و زیرکانه آنست که عشق و محبتی را که در برابر دیدگانمان قرار دارد، نادیده بگیریم.


++

میر‌توحیدرضوی

من عاشق انیمیشن هستم و در همین زمینه هم در پراگ مشغول به کار هستم. بیش از 10 سال هست که از تامین محتوی و انتشار مطالب و تجارب مرتبط با انیمیشن در پویانما و مدیریتِ اون به همراه برادرم لذت می‌بریم. من رو میتونید در اینستاگرام پیدا کنید. لینک‌های مرتبط همین پایین هست:

این مطلب 2 دیدگاه دارد.

  1. بنظرم دیزنی همیشه درسهای اخلاقی ای رو به مخاطبش میده که میدونه جامعه جهانی ازنظرروانی باهاش درگیره.
    از “درون بیرون” گرفته که سعی کرد بگه شادبودن لزوما به معنی رضایت از زندگی نیست تا انیمشین روح که سعی کردبگه اگه هنوز استعدادتو پیدانکردی یا کاری نکردی عیبی نداره و زندگی ابعاد بیشتری داره…
    هردوی این موارد ،مشکلات روانی هستند که جامعه مدرن برای نسل جوان به ارمغان اورده و دیزنی بهش پرداخته.
    و اما انیمیشن انکانتو که به یکی از بزرگترین مشکلات همه ی جوامع امروز اشاره میکنه..ینی انتظارات خانواده از فرزند. اینکه اگر فرزندی رو به دنیا بیاری حق نداری ازش بخای دقیقا اون چیزی بشه که تومیخای. این طرز فکر باعث میشه که فرزند مدام احساس ناکافی بودن بکنه. توی انیمیشن در قالب ماورایی نشون داد که همه تلاش میکردن جادوشون رو کامل اجرا کنن تامادربزرگ ناراحت نشه درصورتی که لزوماخودشون اون رو نمیخاستن و دردنیای واقعی در طی تاریخ ،نه همه اما بسیاری از فرزندان قربانی خانواده هاشون در موضوعات عاطفی، تحصیلی، کاری و… شده اند ومیشوند. انکانتو سعی میکنه بگه خانواده به عنوان اصلی ترین ،بنیادی ترین و مهمترین نهاد هر فرد در زندگی باید یادبگیره تا اعضای خودشو صرفا” دوست داشته باشه” و همین دوست داشتن هم باعث شادی و هم افتخار برای پدرومادر خواهد شد.
    و جای تعجبه که در دنیای امروز که تکنولوژی و فناوری با بیشترین سرعت در حال پیشرفته و دانش بشر در لبه ی خودش قرارداره اما مشکلات ما همین چیزهای ساده و پیش پاافتادست که اگر بهشون توجه کنیم قطعا احساس بهتری داریم و بنظرم دیزنی هم تلاشش همینه.
    خوشحال میشم اگر نظرم منتشر بشه ممنون.

  2. سلام اول دستتون درد نکنه بخاطر مقاله هایی که درست میکنید و دوم اینکه شما میدونید چجور میشه از فیلمنامه نویسی انیمیشن کسب و کار و پولی در اورد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
جستجو