skip to Main Content

پرسش و پاسخی بیشتر با جیم کاپوبیانکو، هنرمند انیمیشن و فیلمنامه‌نویس

مخاطبین ScreenCraft سوالاتی  از جیم کاپوبیانکو، فیلمنامه‌نویس و انیماتور نامزد جایزه اسکار پرسیده‌اند. اینها سوالات مخاطبان در صفحه Facebook ماست که جیم پس از مصاحبه زنده یک‌ساعته ما به آنها پاسخ داده است. این مطلب ادامه صحبت صمیمانه ما با جیم در : نوشتن برای انیمیشن: جیم کاپوبیانکو ۴ عادت فیلمنامه‌نویسان موفق را با شما درمیان می‌گذارد  است.

جیم فیلمنامه‌نویس و هنرمند داستان‌پردازی‌ست که به صورت هم‌زمان بر روی پروژه‌هایی مانند شیرشاه، گوژپشت نتردام، زندگی یک حشره، داستان اسباب‌بازی ۲، هیولاها ، Inc. ، یافتن Nemo و راتاتویRatatouille برای دیزنی و پیکسار کار کرده است.

جیم کاپوبیانکو داور رقابتهای فیلمنامه‌نویسی انیمیشن ScreenCraft 2020 نیز هست.

استفانی پرسید: آیا نویسندگان فیلمنامه‌های انیمیشنهای خاص شانس خوبی دارند و یا فقط یک ” موقعیت خوب” در اختیارشان قرار گرفته است…. و یا معمولاً  همیشه فیلمنامه‌های انیمیشن، ایده کارگردان هستند و سپس همانطور که شما اشاره کردید ، نویسندگان را برای کار در نظر می‌گیرند؟

جیم کاپوبیانکو: در پیکسار ، نویسندگانی که انتخاب می‌کنند، عموماً برای انیمیشن چیزی ننوشته‌اند. در مورد اینکه روش کار در دنیای خارج از پیکسار چگونه است، خیلی مطمئن نیستم. فکر می‌کنم در دیزنی هم همینطور باشد. (همه اینها یک شرکت بودند و دیزنی در زمان ادغام بیشتر شیوه‌های پیکسار را در پیش گرفت). اما در مورد Dreamworks, Sony و یا Netflix چیزی نمی‌دانم. چیزی که من می‌گویم نوشتن یک داستان خوب است . اگر شما داستان خوب را به صورت انیمیشن می‌بینید، خیلی خوب است ، اما خیلی نگران این موضوع نباشید. ممکن است خیلی واضح باشد که داستان در مورد خانواده‌ای از تک‌شاخهای فضایی‌ست، اما عمدتاً شخصیتهای جذابی خلق می‌کند که وارد موقعیتهای دشواری شده و سپس از آنها خارج می‌شوند.

تس پرسید: « به نظر شما عناصر اصلی یک فیلم انیمیشن موفق برای کودکان چیست؟ فیلمهای خوب ( مانند راتاتوی) چه ویژگیهای مشترکی دارند؟»

جیم کاپوبیانکو: در واقع این فیلمها هم مانند تمام فیلمهای دیگر هستند. باید عنوان فیلم کودک یا فیلم انیمیشن کودکان را از سرتان بیرون کنید. منظورم اینست که برخی از فیلمهای واقعی کودکان می‌توانستند در انیمیشن هم عالی باشند. مثلاً Babe و یا حتی چیزی مثل هری پاتر می‌توانست به صورت انیمیشن ساخته شود. اگر این کار توسط افراد صحیح و مناسب انجام شود، می‌تواند بسیار جالب و شگفت‌انگیز باشد. مدام از من می‌پرسند که چرا باید فلان چیز به صورت انیمیشن ساخته شود؟ خب، این سوال واقعاً منظقی نیست. چون من ، همان سازنده، کار را به صورت انیمیشن می‌بینم. واقعیت همین است. به این شکل به قضیه نگاه کنید_ تصویر یک قایق را تصور کنید. می‌توانید  تصاویر مختلفی از یک قایق شامل عکس یک قایق ، یک نقاشی واقع‌گرایانه از یک قایق ، یک نقاشی انتزاعی از یک قایق که از چند خط وچند مکعب ساخته شده ، یک نسخه کارتونی از یک قایق و یا یک نقاشی کودکانه از یک قایق داشته باشید. تمام اینها در اصل تصویری از یک قایق هستند. در مورد داستانها هم همینطور است. به دیزنی نگاه کنید که هر چیزی که تا به حال ساخته به صورت انیمیشن بوده است ( و زمانی کاملاً معتقد بود که چون این فیلمها باید به صورت انیمیشن ساخته می‌شدند، این کار را کرده است ) و حالا آنها دارند حتی شیرشاه را به نسخه‌ی فیلم لایواکشن تبدیل می‌کنند. هرچند این صرفاً انیمیشن دوباره از فیلم این‌بار با شیوه‌ای واقع‌گرایانه است – هیچ نکته “لایو-اکشنی” در خصوص حرکت‌ها وجود ندارد. پس آنچه که باعث می‌شود فیلمی یک فیلم یا انیمیشن خوب برای کودکان باشد، همان چیزیست که باعث می‌شود یک فیلم برای بزرگسالان خوب باشد. شخصیتهای ایراددار (flawed characters)و جذاب در موقعیتهای دشوار و غیرمعمول سعی می‌کنند موانعی را که  در مسیر رسیدنشان به هدف مورد نظر یعنی درست کردن دوباره دنیایشان ، وجود دارد ، بشناسند، با آن مبارزه کنند و بر آنها غلبه کنند، فقط برای آنکه بفهمند که در جایی بهتر از قبل قرار دارند یا بفهمند که شکست خورده‌اند (هر چند این قسمت آخر به ندرت در یک فیلم کودکانه یا یک فیلم هالیوودی وجود دارد) و اغلب کودکان قهرمانانی هستند که بارها باعث ایجاد تغییر در دنیای بزرگترهای معیوب می‌شوند.

مارسدن پرسید: « آیا خودتان هم هنوز وقتی  روی فیلمی کار می‌کنید نسبت به شخصیتهای آن احساسی عاطفی پیدا می‌کنید و یا چون خیلی وقت است که روی فیلم کار می‌کنید، فقط به آن “عادت” کرده‌اید؟ »

جیم کاپوبیانکو: جواب به این سوال سخت است. شما باید خودتان در یک  جایگاه ذهنی قرار دهید که فقط از فیلم لذت ببرید و سعی کنید آن را با دیدی تازه تماشا کنید. خوب است که در تمام مراحل کار نظرات تازه را دریافت کنید. فیلمنامه یا فیلمتان را یک‌باره به دوستانتان نشان ندهید. برخی را به عنوان ذخیره برای بعد نگهدارید و یا در انتهای صف نگه دارید تا بعداً  بازخورد تازه‌شان را در جریان کار دریافت کنید. وقتی فیلم تمام می‌شود، هیچگاه نمی‌توانید مانند دیگران  واقعاً از آن لذت ببرید. معمولاً ساختن یک فیلم با خاطرات زیادی همراه است. اما من به شکل متفاوتی از فیلمهایم لذت می‌برم، به عنوان یک تجربه زندگی ، شما از اینکه فیلم تمام شده و مورد استقبال قرار گرفته، به شکلی خاص احساس رضایت می‌کنید و امیدوارید که آن فیلم  به عنوان یک کار و برای کسانی که با کمک یکدیگر آن را ساخته‌اند، یک شادی واقعی باشد.  پس فیلم برای من حالت احساسی و عاطفی متفاوتی دارد.

لیز پرسید: « برای ساختن انیمیشنهایی که برای کودکان  و بزرگترها به یک اندازه سرگرم‌کننده است، به تعبیری خانوادگی‌ست، چه توصیه‌هایی دارید؟»

جیم کاپوبیانکو: باز هم می‌گویم، فیلم را برای خودتان درست کنید. فیلمهایی را بسازید که وقتی کودک بودید، می‌خواستید ببینید  و یا کودکی که هنوز در درونتان هست، می‌خواهد ببیند. این فیلمها همواره برای بزرگترها هم جذاب هستند. از طرح مطالبی در فیلم که بچه‌ها به راحتی درک نمی‌کنند، خیلی نگران نباشید، البته به شرطی که برای درک فیلم به عنوان یک تجربه کامل  و یا بیان موضوع اصلی فیلم ضروری نباشد؛ بچه‌ها دوست ندارند که کسی آنها را احمق فرض کند و دوست دارند که با آنها با احترام رفتار شود.  پس استفاده از چیزهایی که خارج از سطح درک آنهاست، موردی ندارد، چرا که اگر بخواهم واضح بگویم، در دنیا چیزهای زیادی وجود دارد که در محدوده درک آنها نیست. پس آنها می‌توانند وقتی بزرگتر شدند این داستانها را دوباره مرور کنند و نکات بیشتری را از آنها دریافت کنند. اما البته باید چیزهایی در فیلم باشد که آنها را سرگرم کند و باعث شود که  بخواهند فیلم را تماشا کنند ، چیزهایی مثل تک‌شاخهای فضایی یا چیزی مانند آن.

پراتیما پرسید:« وقتی یک همکار ( در هر مرحله از کار) بخشهایی از داستان را به‌گونه‌ای کاملاً متفاوت از منظور اصلی شما برداشت  و یا تعبیر می‌کند، چگونه شرایط را اداره می‌کنید؟»

جیم کاپوبیانکو: بستگی به این دارد که نقش شما و نقش همکارتان در کار چیست. اگر نویسنده باشید، احتمالاً در صورتی که مدیر یا تهیه‌کننده کارها را به سمت دیگری ببرد، چیز زیادی نمی‌توانید بگویید. بسته به اینکه ارتباطتان با کارگردان به چه صورت است،  می‌توانید روند فکریتان و اینکه از چیزهایی که خواسته‌اید، چه قصدی داشته‌اید را توضیح دهید. اتفاقاً به همین دلیل است که بیلی وایلدر که کارش را با نویسندگی شروع کرد، در نهایت به سراغ کارگردانی و تهیه‌کنندگی رفت. او از دست کارگردانهایی که داستانهایش را به‌هم‌می‌ریختند، خسته شده بود. اگر می‌توانید بر شرایط تأثیری بگذارید، این کار را امتحان کنید؛ اگر نمی‌توانید، رهایش کنید و به سراغ کار خود بروید. شما باید بدانید که بیشتر یک نویسنده و یک هنرمند هستید و این فیلمنامه یا فیلم در درجه بعدی از نظر اهمیت قرار دارد. شما کارهای بیشتری خواهید کرد و امیدوار باشید که در کار بعدی بتوانید بیشتر حرفهایتان را بگویید.

کاویکا پرسید:« در مورد نوشتنِ توصیفِ حالت‌ها، مقدار مناسب چقدر است، چه مقدار بیش از حد و زیادی به حساب می‌آید؟ آیا باید از نوشتن حالتِ چهره‌ها و سکانس‌های تفصیل داده شده خودداری کنیم؟»

جیم کاپوبیانکو: به اندازه‌ای که روال روایی داستان متوقف نشود، کافی‌ست. تنها یک حالت چهره را، آنهم اگر برای بیان داستان ضروری است، بنویسید، سایر موارد همانهایی هستند که بازیگر خودش به وجود می‌آورد. بهترین راه برای آموختن این مطلب آنست که تعداد بسیار زیادی فیلمنامه از نویسندگان فیلمهایی که دوست دارید، بخوانید. ببینید که آنها برای توصیف یک صحنه یا یک بازی چه کرده‌اند. سعی کنید فیلم‌نامه‌ی تولیدproduction script  را پیدا کنید، نه کتاب فیلمنامه چاپ‌شده را، چرا که ممکن است این کتاب توسط شخصی که فیلم تمام‌شده را دیده است، نوشته شده باشد.

لیلا: «شما معمولاً چند پروژه را به صورت هم‌زمان با هم پیش می‌برید یا دوست دارید که هر بار بر روی یک پروژه تمرکز کنید؟ و علاوه بر آن، در مواردی که کارگردان نظری غیر از نظر شما دارد،  روند خلاقانه چگونه است؟»

جیم کاپوبیانکو: بله، اوه بله. اما این من هستم. من معتقدم که باید حسابی در پروژه اصلی غرق شوید و واقعاً روی آن تمرکز کنید ، اما من  باید یک دریچه اطمینان و جایی برای یک گشت‌وگذار کوتاه، اگر چیزی باشد که ذهنم را پاک کند، داشته باشم. معمولاً سایر پروژه‌ها در مراحل دیگری هستند. مثل پیش‌فرض، فاز تحقیق و توسعه یا برای من، خط خطی کردن. من فکر می‌کنم این کار صراحتاً به سایر پروژه‌ها کمک می‌کند.

و در مورد سوال دوم_  کارگردان رئیس است، اما بسته به نوع ارتباطی که با او دارید ، می‌توانید سعی کنید که نظر خودتان را مطرح کنید و ببینید که آیا نظر او مانند نظر شما هست یا خیر. خوب است که همیشه یک راه‌حل ارائه کنید و سعی کنید بفهمید که چرا با آنچه که اول ارائه کرده‌اید، مشکل دارند. اما خیلی خود را درگیر آن نکنید. انعطاف‌پذیر و سازگار باشید. من متوجه شده‌ام که اغلب اوقات نظر آنها باعث می‌شود که شما به شیوه‌ای جدید فکر کنید و حتی به نتایج بهتری هم برسید.

جان سایلزJohn Sayles می‌گفت شما گاهی نجار و گاهی معمار هستید. وقتی نجار هستید ، به خلق یک موجود واقعاً زیبا کمک می‌کنید، از کار دست خود برای نشان دادن برنامه‌ها و طرح شخص دیگر استفاده می‌کنید و این کار برجسته و راضی‌کننده‌ایست و شب با دانستن این موضوع به خانه می‌روید. وقتی معمار هستید، تمام مسئولیت‌ها بر دوش شماست، اما نجارها نظرات و دیدگاه شما را می‌سازند. شما می‌توانید از هماهنگ‌کردن این استعدادها در جهت رسیدن به یک هدف احساس رضایت کنید. اما اگر ساختمان فروبریزد و یا منتقدین یا عموم مردم آن را زشت بدانند، همه چیز بر عهده شماست. و البته اگر مورد تحسین هم قرار گیرد، باز همه چیز متعلق به شماست. پس هنگام کار با کارگردانها این نکته را به خاطر داشته باشید، یا کارگردان باشید یا نجار باشید.

کالین پرسید: « به‌طور متوسط بین شروع تولید یک کار و تولید نهایی چند پیش‌نویس از فیلمنامه را می‌بینید/ در نظر می‌گیرید؟»

جیم کاپوبیانکو: هر چند تا که لازم باشد، مطمئناً هیچ‌وقت یکی یا دو تا نبوده است.

نانسی پرسید:« میتوانید فیلمنامه‌ای را پیشنهاد کنید که هم‌زمان با تماشای فیلم یا دیدن اجرای کار بر روی صحنه آن را بخوانیم؟»

جیم کاپوبیانکو: هر چیزی که برایتان جذاب است و در زمینه آن‌چیزیست که می‌خواهید در موردش بنویسید. من شخصاً کارهای ویلیام گلدمن، بیلی وایلدر و رابرت تاون را دوست دارم. اگر تا به حال نخوانده‌اید، باید دو کتاب گلدمن در مورد فیلمنامه‌نویسی ، به نامهای ” ماجراجویی در حرفه نمایش ” و ” چه دروغی به شما گفتم؟” را بخوانید.

اُمنیا پرسید:« سلام، من یک داستان خیالی ماجرایی  برای یک فیلم اکشن واقعی نوشته‌ام، بسیاری از کسانی که آن را خوانده‌اند، می‌گویند که می‌تواند انیمیشن هم باشد. مخصوصاً با دیدن آنکه این روزها بیشتر فیلمهای انیمیشن دوباره به صورت واقعی ساخته می‌شوند، چگونه باید تصمیم بگیرم  که کدامیک برای داستان من بهتر است؟»

جیم کاپوبیانکو: نمی‌دانم. آیا مجبورید چنین تصمیمی بگیرید؟  اگر تهیه‌کننده نباشید، در حال حاضر فیلمنامه شما مجوعه‌ای از کلمات است که به گونه‌ای کنار هم قرار گرفته‌اند که داستانی را در قالب یک فیلم روایت کنند. مهم نیست که این فیلم انیمیشن باشد یا یک فیلم واقعی. اگر به دنبال یافتن یک عامل و یا فروش کار خود هستید، می٬توانید روی صفحه عنوان بنویسید ” یک ماجراجویی فانتزی” و به همین شکل آن را تحویل دهید. بگذارید هر کسی که به آن علاقمند می‌شود، تصمیم بگیرد که آن را به چه شکلی تولید کند. به این ترتیب شما  محدوده مشتریهای احتمالی خود را وسیع‌تر کرده‌اید.


+

میر‌توحیدرضوی

من عاشق انیمیشن هستم و در همین زمینه هم در پراگ مشغول به کار هستم. بیش از 10 سال هست که از تامین محتوی و انتشار مطالب و تجارب مرتبط با انیمیشن در پویانما و مدیریتِ اون به همراه برادرم لذت می‌بریم. من رو میتونید در اینستاگرام پیدا کنید. لینک‌های مرتبط همین پایین هست:

این مطلب 4 دیدگاه دارد.

  1. سلام ممنونم بابت متن عالی که گذاشتین
    می خواستم اگه امکانش باشه اسم چنتا از کتابهایی که فقط داستان هایی که برای انیمیشن کودکان نوشته شده و ترجمه شده است را پیشنهاد بدید
    ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
جستجو